ارائه مدلی
برای توسعه مدیریت دانش در سازمانهای تحقیقاتی با رویکرد استفاده موثر از فناوری اطلاعات
و ارتباطات
علی امین مقدم
کارشناس ارشدMBA
دانشگاه صنعتی شریف
مریم ستوده ریاضی
کارشناس ارشد مهندسی صنایع
دانشگاه علم و صنعت ایران
واژههای کلیدی
مدیریت دانش، فناوری اطلاعات و ارتباطات
مقدمه
MACROBUTTON MACROBUTTON با گذر از
انقلاب صنعتی و ورود به هزاره جدید، دیگر موتور محرک رشد سازمان ها، به سرمایه و نیروی انسانی محدود
نمی شود. مهمترین متغیر رشد همه جانبه سازمان ها و بنگاه های اقتصادی در عصر حاضر،
دانش[1]
است. دانش به معنای واقعی خود، مجموعهای است از مهارتها و توانمندیهای انسانی، که
با آگاهی و اطلاعات از روشهای تولید بهتر، همراه است. کاربرد چنین برداشتی از دانش
در سازمان های کنونی و آینده بسیار فراگیر شده است. بدین صورت سازمان ها در پی
بهره برداری صحیح و بموقع از منابع دانشی خود و محیط پیرامون می باشند. چنین
رویکردی مفهوم جدیدی را تحت عنوان مدیریت دانش[2] توسعه داده است. ابزاری که استفاده و
پیاده سازی مدیریت دانش را در سازمانها بسیار بیشتر گسترش داده است، فناوری
اطلاعات وارتباطات[3]
می باشد. به لطف خدمات گسترده اینترنت و شبکه های رایانه ای بهره برداری از منافع
مدیریت دانش در سازمان ها رونق زیادی پیدا کرده است. چنین سازمان هایی را به
اصطلاح، سازمان های دانش محور[4]
نامگذاری کردهاند.
مدیریت
دانش، شامل، مراحل، تولید، کسب، ذخیرهسازی، انتشار، و بالاخره بهکارگیری، دانش،
در راستای اهدف سازمان است. البته این تقسیم بندی به روشهای مختلفی در منابع علمی
مطرح شده است. علاوه بر 5 فعالیت بالا، برخی از صاحبنظران، فراموشی فعال دانش
قدیمی و به دردنخور را نیز جزو فرآیند مدیریت دانش قلمداد کردهاند[5].
دانش و مدیریت دانش
داده حقایق
دانسته شده ای است که به صورت آشکار، از جهان خارج استخراج شده است. اطلاعات
زمانی به وجود می آید که این داده ها را بتوانیم در قالب یک مساله خاص (اقتصادی) مورد
استفاده قرار گیرد. زمانی اطلاعات به دانش تبدیل می شود که از آن برای رسیدن به
بازده بیشتر، ارزش افزوده یا خلق ارزش استفاده شود[8]. یک
دسته بندی جامع و کاربردی از دانش عبارت است از:
دانش
عمومی و علمی[9]:
این دانش عبارت است از دانش عمومی و رسمی که در کتابهای درسی و مرجع و پایگاه های
داده عمومی وجود دارد.
دانش تخصصی[10] : یعنی دانش تخصصی در یک رشته خاص صنعتی که در
بین متخصصین آن صنعت رواج دارد.
دانش سازمانی[11]:دانشی است که فقط در یک سازمان خاص وجود
دارد و با تار و پود آن سازمان عجین شده است[12].
بنا به اظهارات سیانگ ، ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات و بخصوص
اینترنت، باعث ارتقای سطح دو نوع دانش اول یعنی دانش عمومی علمی و دانش صنعتی
تخصصی در افراد دانش ور شده است.
در
ضمن استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث شده است که دسترسی به اطلاعات سریع
باشد و به اطلاعات به روز به سهولت قابل دسترسی باشند. این امر را مدیون استفاده
از کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات می داند.
بهطور
خلاصه میتوان گفت مدیریت دانش، فرآیند، جمعآوری، ایجاد و استفاده از تخصص افراد
سازمان و فرآیند خلق، ارائه و انتشار، ارتقا و به کارگیری دانش در راستای اهداف و
مقاصد و فعالیتهای سازمان است.
تعامل فناوری اطلاعات و ارتباطات با مدیریت دانش
جوهره
و موتور محرکه سازمان دانشمحور بر پایه خلق،انتشار، ذخیره سازی و استفاده مناسب
از دانش است. اما در بسیاری از موارد در سطح سازمان اقتصادی، در هرکدام از این
مراحل، مشکلات و نارساییهایی ایجاد میشود.بخش قابل توجهی از این مشکلات ناشی از
استفاده نکردن و یا استفاده نادرست از سیستمها و تکنولوژیهای به روز و مناسب است.
از بین همه این تکنولوژیها و سیستمها، تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطاتی و سیستمهای
اطلاعاتی و ارتباطاتی، نقشی بسیار مهم و تعیین کننده دارند.
ظهور
بسیاری از سیستمهای قدرتمند اطلاعاتی و ارتباطاتی، در زمینه پردازش، تبادل، ذخیرهسازی
و بهکارگیری اطلاعات، باعث شده است که مراحل مختلف مدیریت دانش، تسهیل و تسریع
پیداکند. ذخیره نمونههای موفق و یا تجارب گذشته سازمان و تبدیل دانش ضمنی به دانش
کد شده، نمونههایی از قابلیتهای این سیستمهاست.
استفاده
از هوش مصنوعی و الگوریتمهای ژنتیکی و منطق فازی در این سیستمها، در سالهای
اخیر، باعث شده است که بر قابلیت و سرعت آنها افزوده شود.
اگرچه
برخی از متخصصین مباحث توسعه و مدیریت دانش و بخصوص سازمان دانشمحور، معتقدند که
کدکردن دانش، به طور کامل ممکن نیست، اما بسیاری بر این عقیده اند که حجم قابل
توجهی از دانش ضمنی افراد و سازمانها قابل کدشدن است و میتواند به صورت خونی در
رگهای سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطاتی به جریان بیفتد.
قطعا
این ادعا را نمیتوان کرد که با داشتن و حتی به کارگیری سیستمهای اطلاعاتی و
ارتباطاتی مدیریت دانش، فرآیند مدیریت دانش، به درستی انجام می شود، اما این ادعا
را می توانیم بکنیم که استفاده بجا از این سیستمها و قابلیتهای فناوری اطلاعات
وارتباطات، کمک بسیار زیادی به فرآیند مدیریت دانش می کند.
نکته
بسیار مهمی که بایستی بدان اشاره شود این است که بیش از استفاده از یک سیستم
اطلاعاتی و ارتباطاتی خاص در مدیریت دانش، درک و به کارگیری مفاهیم اساسی مرتبط با
آن سیستم ضرورت دارد. به عنوان مثال، بهترین سیستمهای مدیریت اسناد، در صورتیکه به
همراه درک مناسب و صحیح از ضرورت و اصول مدیریت اسناد در کاربران، راهبهجایی نمیبرند
و صرفا اندکی از فضای حافظه کامپیوترهای اشغال شود و شاید هم اندکی وقت کاربران را
هم تلف کنند.
مدیریت دانش و مدیریت تحول
برای
ایجاد تغییرات در سازمانها به منظور ارتقا سطح کیفی مدیریت دانش، بررسی علمی
مدیریت تغییر
اجتناب ناپذیر است. برای پیاده سازی مدیریت دانش در سازمانها باید دو بعد سخت[15] و
نرم[16]
سازمان ارزیابی شده و مطابق با نیازهای سازمان برنامه تحول در این دو بعد در
سازمان تدوین گردد. با توجه به چنین رویکردی می توان مزایای ذیل را برای استفاده
از مدیریت دانش در سازمان ها تصور کرد:
- مدیریت
دانش پتانسیل ها، نقاط ضعف و قوت دانش
را شفافترمی کند.
- مدیریت
دانش باعث ایجاد ارزش دانش محور می شود.
-
مدیریت دانش انگیزه را از طریق مشارکت کارکنان افزایش می دهد.
-
مدیریت دانش باعث ارتقا رقابت پذیری می شود.
-
مدیریت دانش منجر به دستیابی به مزیت رقابتی پایدار می شود.
مدل توسعه دانش در سازمانهای جدید کسب وکار
بر اساس توضیحات ارائه شده می توان به منظور توسعه مدیریت
دانش در سازمانها، با رویکرد استفاده موثر از فناوری اطلاعات و مدیریت تغییر
چارچوب ذیل را پیش بینی کرد. این مطلب در نمودار شماره (1) نشان داده شده است.
|
سطح سازمان
|
درون سازمانی
|
بین سازمانی
|
مدیریت تغییرات
|
نرم
|
مدیریت سرمایه های انسانی
- مدیریت کارهای تیمی و CoP
- کارآموزی
- آموزش های ارتقا مهارت های ارتباطی
|
ایجاد زیرساخت های ارتباطی، همکاریهای مشترک
و تجاری سازی
Tacit Knowledge Development
|
|
- توسعه فعالیتهای
تحقیقات بازار
- تدوین استراتژی های بازاریابی( ادغام،
خریداری و توسعه محصولات جدید)
|
سخت
|
توسعه زیر ساخت های فناوری
- فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی
- اینترانت
- سیستم های جامع اطلاعاتی
- پرتال ها
|
توسعه محصول و خدمات جدید
Explicit Knowledge Development
|
|
- توسعه کارخانه های
جدید
- عرضه محصولات و کالاهای جدید
|
نمودار شماره (1) مدل پیشنهادی برای توسعه مدیریت دانش در
سازمانها
آنچنان
که بسیاری در مورد مدیریت دانش می پندارند، تغییرات ساختاری برای استفاده موثر از
فناوری اطلاعات و ارتباطات تنها به توجه به داخل سازمان محدود نمی شود. بلکه برای
استفاده موثر مزایای مدیریت دانش در سازمانها باید راهکارهایی را برای استفاده از خارج
از سازمان نیز اندیشید. هر چند عمده این راهکارها به تغییرات درونی برای استفاده
از منابع و فرصتهای خارج سازمان توجه دارند، اما این نوع رویکردها تغییرات اساسی
با نوع اول دارند.
مدل پیشنهادی فوق برای توسعه مدیریت دانش بر اساس چنین
تفکری بنا شده است. در این مدل تغییرات ساختاری برای توسعه دانش در سازمان در دو
محور نرم و سخت تفکیک شده است. در محور سخت تاکید بر توسعه دانش آشکارا می باشد.
از آنجا که دانش آشکارا به صورت مشخص دستیافتنی است، تغییرات سخت به خوبی پشتیبان چنین
تغییراتی در سازمان خواهد بود.
اما دانش چگونگی انجام کار یا دانش ضمنی به خوبی قابل رویت
نبوده و به سادگی انتقال پذیری نمی باشد. برای چنین تغییراتی در سازمان نیازمند
تغییرات نرم در سازمان می باشد. استفاده از واژه نرم در مقابل سخت به معنای تاکید
بر ارتباطات و تغییرات استراتژیک بجای تغییرات شهودی و کوتاه مدت می باشد.
سطح سازمان مشخص کننده محل تاثیر تغییرات می باشد. از سوی
دیگر سطح سازمان تاکید بر استفاده از منابع داخل یا خارج سازمان می باشد.
در
ادامه به تفصیل نحوه استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک فاکتور
تغییر دهنده سخت در سازمان بررسی می شود.
تغییرات سخت در سطح درون سازمانی
در ابعاد مختلف توسعه دانش در سازمان می توان کاربرد های
ذیل در مورد فناوری اطلاعات و ارتباطات متصور شد. در ادامه نقش فناوری اطلاعات و
ارتباطات در تولید، کسب، ذخیره سازی، انتشار و بکارگیری دانش نشان داده شده است.
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در خلق دانش
جدول شماره (1) وظایف دانش کاران و نقش
فناوری اطلاعات و ارتباطات در آنها
وظیفه دانش کار
|
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات
|
ایدهها
|
با استفاده از دانش سطحی سایر رشته های علمی
ایده های جدید توسعه پیدا می کند و ابزارهای ارتباطاتی ای که فناوری اطلاعات و
ارتباطات در اختیار دانش کاران قرار می دهد، فرآیند تولید ایده سرعت و سهولت
بسیار بیشتری پیدا می کند.
|
تحلیل اطلاعات
|
ابزارهای شبیه سازی و پردازش اطلاعات و داده
کاوی و بخصوص استفاده از هوش مصنوعی و الگوریتم های ژنتیک که از دستاوردهای
فناوری اطلاعات و ارتباطات است، به بهترین نحو به تحلیل اطلاعات توسط دانش کاران
کمک می کند
|
قضاوت و استنتاج
|
سیستمهای پشتیبانی تصمیم[17] و سیستمهای
خبره[18] و از طرف
دیگری الگوریتم های حل مساله و ابزارهای شبیه سازی، به دانش کاران کمک می کنند
که هر چه بیشتر و بهتر به فرآیند قضاوت و استنتاج بپردازند.
|
طراحی
|
ابزارهای توانمند [19]CAD/CAM با ارائه قابلیتهای گسترده گرافیکی و بخصوص چند بعدی و سهولت
کار با آنها برای طیف وسیعی از طراحان، طراحی و تست بسیاری از سیستمهای عمومی و
تخصصی مانند مدارهای الکتریکی و الکترونیکی، سیستم های مکانیکی و ابزارهای
سیالاتی و امثالهم را ممکن ساخته است.
|
نقش فناوری اطلاعات و
ارتباطات در جذب دانش
بنا
به اظهارات سیانگ[20]،
ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات و بخصوص اینترنت، باعث شده است که دسترسی به
اطلاعات سریع باشد و به اطلاعات به روز به سهولت امکان پذیر می باشد. این امر را
مدیون استفاده از کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بودهاست که برخی از
مهمترین آنها عبارتند از:
- موتورهای
جستجوی اطلاعات[21]
-
پایگاههای داده و انبارهای داده الکترونیکی[22]
-
دادهکاوی[23]
نقش فناوری اطلاعات و
ارتباطات در ذخیرهسازی دانش
انواع
وسایل، تکنیکها و سیستمهای ذخیرهسازی اطلاعات، به نوعی به ذخیرهسازی دانش کمک میکنند.
نکته اصلی در اینجا این است که دانش برای ذخیره شدن در قالب سیستمهای اطلاعاتی،
بایستی در ابتدا کدشود. تحقیقات فراوانی در زمینه روشهای کدسازی و میزان اثربخشی
هر کدام صورت گرفته است. از مهمترین سیستمهایی که به ذخیرهسازی دانش در سازمان
کمک میکنند، سیستمهای مدیریت اسناد و اطلاعات، پایگاههای داده و پایگاههای دانش[24]
هستند.
نقش فناوری اطلاعات و
ارتباطات در انتشار دانش
انتشار
دانش، به معنی انتقال دانش از یک منبع دانشی به منبعی دیگر است. این منابع ممکن
است افراد، تیمها یا حتی سازمانها باشند. درکنار این منابع، منابع دانش آشکار،
مانند مستندات، پایگاههای اطلاعاتی و حتی نرمافزارهای مختلف نیز میتوانند به
عنوان منبع دانش به کارگرفته شوند. در هر کدام از این حالتها، قرار است که دانش،
از منبعی به منبعی دیگر منتقل شود. انتشار و انتقال، مستلزم تبدیل انواع دانش ضمنی
و آشکار به یکدیگر است. مدل معروف نوناکا، به تبیین هر کدام از این انواع تبدیل
دانش میپردازد.
تقسیمبندی
دانش به دانش ضمنی[25]
و
آشکار[26]
از ابتدای شکلگیری مباحث مدیریت دانش مطرح بودهاست. مدل معروف نوناکا[27]
انواع تبدیل این دو دسته دانش به یکدیگر را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرارداده
است.این مطلب در نمودار (2) نشان داده شده است.
چهار
مکانیزم اصلی تبدیل انواع دانش به یکدیگر، عبارتند از:
- خلق[28]:
تبدیل دانش ضمنی به دانش ضمنی دیگر
- تشریح[29]:
تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار
-
درونی سازی[30]:
تبدیل دانش آشکار به دانش ضمنی
-
انتقال[31]:
تبدیل دانش آشکار در یک محل، به دانش آشکار در محلی دیگر که قبلا وجود نداشته است.
در
هر کدام از این چهار تغییر، فناوری اطلاعات و ارتباطات و سیستمهای اطلاعاتی نقش
خاصی را برعهده دارند و سیستمهای مختلفی برای این منظور توسعه پیدا کردهاند. نخستین تقسیمبندی ای که برای این بحث ارائه شده است
توسط Rodrigo
Baroni de Carvalho
و Marta Ara?jo Tavares Ferreira انجام شده است .این مطلب به صورت خلاصه در جدول
شماره (2) نشاندادهشدهاست.
جدول شماره (2) انواع تبدیلهای دانش و
نقش سیستم های اطلاعاتی و ارتباطاتی
|
To
Tacit
|
To
Explicit
|
Socialization
|
Externalization
|
From
Tacit
|
Knowledge
Maps
|
Groupware
|
Knowledge
Portals
|
Workflow
|
|
Knowledge-Based
Systems
|
|
Knowledge
Portals
|
|
Internalization
|
Combination
|
From
Explicit
|
Innovation
Support Tools
|
Intranet
|
|
Electronic
Document Management
|
|
Competitive
Intelligence
|
|
Knowledge
Portals
|
|
Knowledge
Portals
|
نقش فناوری اطلاعات و
ارتباطات در به کارگیری دانش
بسیاری
از سیستمهای اطلاعاتی، در قالب ارائه گزارشهای مختلف، تسهیل دسترسی به اطلاعات
وامثالهم، باعث میشوند تا به کارگیری دانش تسهیل شود. اما مساله اصلی این است که
بهکارگیری دانش، بیش از آنکه وابسته به توانمندی سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی
باشد، به استراتژیهای سازمان و فرآیندهای کاری بستگی دارد. البته در این میان،
فناوری اطلاعات و ارتباطات، بستر را برای استفاده بهتر از دانش فراهم میکند.
تغییرات سخت در سطح خارج سازمانی
بخش
قابل توجهی از تغییرات سخت در سطح خارج سازمان، در قالب فعالیتهای گروهی و
همکاریهای حین کار، صورت می گیرد. اصطلاحا به این نوع انتشار دانش، یادگیری
تعاملی[32]
نیز گفته میشود. سوالی که مطرح است این است که آیا معماری سیستم مدیریت دانش، این
امکان را به دانش کاران می دهد تا به همکاریهای مختلف در زمینه تولید، انتشار، به
کارگیری و ذخیره سازی دانش خود بپردازند؟
اسکیرم[33]
در کار خود به معماری همکاریهای دانشی در سازمانها اشاره میکند و نقش فناوری
اطلاعات و ارتباطات را در این راستا مورد بررسی قرار میدهد. همانطور که در نمودار
شماره (3) نشان داده شدهاست، معماری همکاریهای دانشی، چهار لایه و به تعبیری چهار
مرحله دارد.
سطح اول، اتصال
در
پایینترین سطح این مدل، بحث اتصال بین
عناصر دانشی با یکدیگر است. منظور از این سطح این است که هر کدام از عناصر دانشی
(دانشکاران) در هر زمان و در هرمکان، بتوانند به دانش (و یا دانشکاران) موردنیاز
خود در سازمان دسترسی داشته باشند و با آن ارتباط برقرارکنند.
در
این مرحله، نقش زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، بسیار مهم است. اینترنت،
اینترانت و اکسترانت مهمترین اجزای سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطاتی هستند که در
این سطح ضروری هستند.
سطح دوم، ارتباطات
ممکن
است که بهترین زیرساخت اتصالی در سازمان وجود داشته باشد، اما این زیرساخت برای
ارتباطات بین انسانی مورد استفاده قرارنگیرد. در این سطح، به این مساله پرداخته میشود
که چگونه با استفاده از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشکاران به ارتباط
با یکدیگر و تبادل دانش بپردازند.
سطح سوم، مکالمات و تبادل نظرات
اگر
ارتباطات در سازمان در بالاترین میزان خود باشد، بازهم تضمینی برای جریان مناسب
دانش در سازمان وجود ندارد. چه بسا که افراد تنها به صورت یک طرفه و غیرتعاملی با
یکدیگر به تبادل دانش بپردازند. اما خلق ایده، درونیسازی دانش و حتی خلق دانش
جدید، در ارتباطاتی که حالت تعاملی و محاورهای (در مقابل ارتباطات یک طرفه و تکگویی)
دارند، بسیار بیشتر است. سیستمهای تعاملی ارتباطاتی[34] و سیستمهای پشتیبانی گروهی[35] مهمتری نقش را در این سطح بازی میکنند.
سطح چهارم، همکاریهای دانشی
در
این سطح، دانشکاران با تشکیل گروههای کاری به اشتراک دانش، تبادل دانش و تولید
دانش در حوزه کاری مشخص و مشترکی میپردازند. در این سطح، شبکه واقعی از دانشکاران
به همراه ذخیره بانک دانش، در عالیترین سطح خود، به تولید و انتشار و انتقال دانش
مبادرت دارند. شکی نیست که لازمه هر سطح، توسعه سطوح پایینتر است.
در
تحقیقی که توسط اسکیرم در سال 98 انجام شد، شرکت هایی مورد بررسی قرار گرفتند تا
مشخص شود که از کدام سطح از همکاری ها استفاده می نمایند. این تحقیق به این نتیجه
منجر شد که عمده شرکتها خارجی فقط به سطوح اول و دوم محدود شدهاند.
کاربرد انواع سیستم های اطلاعاتی در مدیریت دانش
در
ادامه به صورت خلاصه نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات و سیستم های اطلاعاتی و
ارتباطی در مراحل مختلف توسعه مدیریت دانش نشان داده شده است.
جدول شماره (2) ماتریس فناوری ، کارکرد
مدیریت دانش
ارزیابی دانش
|
نگهداری دانش
|
انتقال دانش
|
سازماندهی دانش
|
یکپارچه سازی دانش
|
خلق دانش
|
برنامه ریزی دانش
|
|
*
|
*
|
***
|
*
|
**
|
***
|
*
|
تکنولوژی های ارتباطی[36]
|
*
|
**
|
***
|
*
|
**
|
***
|
*
|
تکنولوژی های همکاری
مشترک[37]
|
**
|
***
|
***
|
***
|
***
|
*
|
*
|
مدیریت اسناد[38]
|
**
|
**
|
***
|
***
|
*
|
**
|
*
|
تکنولوژی ارائه
اطلاعات[39]
|
**
|
*
|
***
|
**
|
***
|
*
|
*
|
محیطهای یادگیری
الکترونیکی[40]
|
**
|
***
|
*
|
***
|
***
|
***
|
*
|
ابزارهای تولید محتوا[41]
|
*
|
**
|
*
|
***
|
**
|
***
|
*
|
ابزارهای مدیریت دانش
شخصی[42]
|
*
|
**
|
**
|
***
|
**
|
**
|
*
|
هوش مصنوعی[43]
|
*
|
**
|
***
|
*
|
**
|
**
|
*
|
تکنولوژی های شبکه ای[44]
|
**
|
***
|
***
|
***
|
***
|
**
|
*
|
استانداردها و فرمت ها[45]
|
*
|
**
|
***
|
**
|
**
|
**
|
*
|
سخت افزار[46]
|
در ادامه هر کدام از عناوین جدول فوق مورد بررسی قرار می
گیرد. فعالیتهای برنامه ریزی دانش شامل
تعریف اهداف واستراتژی های مدیریت دانش می شوند. خلق دانش بر توسعه دانش جدید
تمرکز دارد در حالیکه یکپارچه سازی دانش، دانش (داخلی یا خارجی) موجود را در دسترس
تمام بخش های شرکت قرار می دهد. نقش سازماندهی دانش ایجاد ساختار برای تمام این
دانش ها است.انتقال دانش هم علاوه بر انتقال برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده
دانش است. فعالیتهای نگهداری دانش این اطمینان خاطر را فراهم میکند که دانش های
کهنه ومنسوخ شناسایی شده، به روز شده و یا حتی کنار گذاشته خواهند شد.در خاتمه
ارزیابی دانش دیدی کلی را از دانش در دسترس
فراهم می سازد ومشخص می کند که این دانش در طول زمان چگونه توسعه یافته است
و هم چنین مشخص کننده این است که کدام یک از اهداف دانش محقق شده اند.
بررسی وملاحظه کلی نشان میدهد که تکنولوژی های ارتباطی
واطلاعاتی کمترین کارایی وتاثیر را در فعالیتهای مربوط به برنامه ریزی دانش دارند
همچنین این تکنولوژی ها پشتیبانی محدودی از فعالیتهای ارزیابی دانش به عمل می
آورند؛ ولی در زمینه های انتقال دانش، یکپارچه سازی و سازماندهی دانش اثربخش و
کارا هستند.
به
هر حال اگر همه این هفت فعالیت مدیریت دانش به طور کلی در نظر گرفته شوند، تفاوت
های موجود در ایجاد گسترش و همکاری هایی که
توسط هر گروه از این تکنولوژی ها به طور جداگانه به دست می آید، کمتر به
چشم خواهد آمد. علاوه بر این از نقش فرمت ها ، استانداردها و ابزارهای ایجاد محتوا
نباید غافل شد.هر چند هنوز در بسیاری از موارد نادیده گرفته می شوند، ولی نقش مهم
و قابل توجهی دارند. سیستم های مدیریت مستند نیز نقش ارزنده ای در پشتیبانی بر
پایه تکنولوژی های ارتباطی در فعالیتهای مدیریت دانش ایفا می کنند.
تکنولوژی
های ارتباطی مانند ایمیل و ویدیو کنفرانس
ها مشخصاَ در فعالیت های مربوط به انتقال دانش مفید هستند. آنها همچنین در جایی که
موفقیت سازمان به ارتباط با افراد زیاد و یا مکانهای گسترده و متفاوتی وابسته است،
مشارکت قابل توجهی در فعالیت های خلق دانش خواهند داشت.
تکنولوژی
های همکاری : این تکنولوژی ها ، تکنولوژی های ارتباطی گوناگون را با ابزارهای دیگر
مانند ابزارهای طوفان فکری ترکیب می کنند
و همه اینها را در یک ارتباط واحد
قابل دسترس می سازند. در نتیجه این تکنولوژی ها مشارکت قابل ملاحظه ای در
فعالیتهای مربوط به خلق و انتقال دانش دارند. سیستم های مدیریت جریان کار، شکل
ساختار یافته ای از تشریک مساعی در نگهداری از دانش را فراهم می سازند.
-
مدیریت مدارک وسیستم های مدیریت محتوا نقش اصلی در یکپارچه سازی محتوا ایفا می
کنند چون به عنوان نقطه جمع آوری تمام دانش مستند شده سازمان هستند. طرحهای طبقه
بندی شده یک راه سازماندهی این محتوا هستند. مکانیسم های جستجو انتقال دانش را
ساده تر ساخته اند. یکی از عملکردهای مرکزی چنین سیستم هایی نگهداری ساده شده ی
حجم وسیعی از داده هاست.
تکنولوژی
های ارایه شامل ابزارهای شخصی سازی، تصویر سازی و ابزارهای پیشنهاد خودکار است
که محتوای مربوطه را انتقال می دهد. تمام
این ابزارها انتقال دانش را ساده تر می سازند . تکنیک های تصویر سازی همچنین به
سازمان کمک می کنند تا دید کلی بهتری از ساختارهای پیچیده ای که در سازماندهی دانش وجود دارد به دست آورند.
نقطه
قوت آموزش های الکترونیک در یکپارچه سازی محتواهای گوناگون و کمک به کاربران است
تا هم این محتوا را بهتر درک کنند و هم با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند،که به
انتقال دانش بیشتر منجر خواهد شد. اجزای آزمایشی که در سیستم های آموزش الکترونیک
وجود دارند آنها را در زمره معدود تکنولوژی هایی قرار داده است که در ارزیابی دقیق
از دانش غیر صریح کارامد هستند.
ابزارهای
ایجاد محتوا شامل ابزارها و تکنولوژی هایی نصب خودکار محتواهای جدید هستند و از
فعالیتهای یکپارچه سازی دانش و خلق دانش حمایت می کنند. ابزارهای ویژه ای برای کمک
به مدیریت ساختارهای پیچیده ای که در سازمان دهی دانش با آن مواجه هستیم در دسترس
هستند. اکثر این تکنولوژی ها نه تنها برای ایجاد محتوا کاربرد دارند بلکه در
فعالیتهای مربوط به نگهداری دانش نیز قابل استفاده هستند.
همچنان
بعضی ابزارهای مدیریت دانش شخصی موجود هستند. اما راه حلهایی برای ایجاد حمایت و
پشتیبانی فعالیتها وجود دارند. این ابزارها به جای انتقال دانش بیشتر بر توسعه،
سازماندهی ، یکپارچه سازی و نگهداری دانش برای مصارف شخصی تمرکز و تاکید دارند.
هوش
مصنوعی[47]
امروزه به طور فزاینده ای در مدیریت دانش مورد استفاده قرار می گیرد. این تکنولوژی
ها بیشترین سود را در فعالیت های سازمان دهی دانش دارند. ( به طور مثال طبقه بندی
اتوماتیک مدارک) .
تکنولوژی
های شبکه به ندرت نقش مرکزی در فعالیتهای ابتدایی مدیریت دانش دارند. به هر حال
این تکنولوژی ها زیربنای ضروری بسیاری از فعالیت ها هستند. و اهمیت ویژه ای در
انتقال دانش دارند.
فرمت
ها و استانداردهای مربوط به مدیریت دانش محدوده وسیعی را در بر میگیرند،از فرمت
های انتقال فایل و استانداردهای متادیتا گرفته تا طرحهای طبقه بندی معمول. این
فرمت ها و استانداردها برای یکپارچه سازی، سازماندهی و نگهداری محتوای اثربخش در
یک سازمان مایحتاج ضروری هستند و نقش مهمی را در انتقال دانش میان مرز های اشتراکی
ایفا می کنند.
و در آخر سخت افزار که زیربنای ضروری
تمام گروههای تکنولوژیکی فوق الذکر است. ابزارهای ورودی و خروجی مناسب اهمیت بیشتر
و بیشتری را درفعالیتهای مربوط به انتقال دانش پیدا می کنند. و با وجود تجهیزات
صوتی، تصویری و ابزارهای متحرک نقش افزون تری را ایفا می کنند.
نتیجه گیری
مدیریت
دانش، فرآیند خلق، ذخیرهسازی، جذب، انتشار و بهکارگیری دانش به منظور افزایش
بهرهوری و اثربخشی فعالیتهای سازمان است. در کنار همه عواملی که در سازمان بر
کمیت و کیفیت مدیریت دانش اثرگذاراست، سیستمها اطلاعاتی نیز، تاثیر قابل توجهی می
توانند داشته باشند. اگرچه به نظر می رسد عمده تاثیر سیستمهای اطلاعاتی در انتشار
و جذب دانش است، و هرچند که تاثیر سیستمهای اطلاعاتی بر مدیریت دانش آشکار یا همان
دانش کدشده، بیشتر است، اما قابلیتهای فراوانی در سیستمهای اطلاعاتی ارائه شده است
که به خلق و به کارگیری دانش، و نیز به مدیریت دانش ضمنی، کمک می کند. با توجه به
اینکه نقش سیستمهای اطلاعاتی در تسهیل و تسریع و بهبود فرآیندهای دانشی، نقش کمکی
است، اما باید توجه داشت که سایر متغیرهای سازمانی از قبیل سبک مدیریت، نظام تشویق
و پاداش، سازماندهی و فرآیندهای کاری، در میزان اثرگذاری سیستمهای اطلاعاتی در
مدیریت دانش، نقشی بسزا دارند. اگرچه دانش، عمدتا در انسانها تولید می شود، اما
دانش سازمانی که در روتینها و فرهنگ سازمانی نهفته است، در کنار دانش فردی، نقشی
تعیین کننده در ارتقای عملکرد و نوآوری در سازمان بازی می کند.
منابع
1. Wissensmanagement forum| (2004). An illustrated guide to knowledge
management.
2. Norm Archer (2002)| Knowledge management in network organizations.
3. Sun Microsystems| (2003).What is knowledge management|
4. Jayanta Chatterjee(2003)| Knowledge Management Theories| Issues and challenges.
5. Karl M. Wiig (2002)| Knowledge management has many facets| Knowledge
Research Institute| INC.
6. Johannessen J. -A.| Olaisen J.| Olsen B. (2001): Mismanagement of
Tacit Knowledge: The importance of tacit knowledge| the danger of information
technology| and what about it| International Journal of Information Management|
21| 1| 24-46
7. Lam A. (2000): Tacit Knowledge| Organizational Learning and Societal
Institutions: An Integrated Framework| Organization Studies| 21| 3| 487-513
8. Kreiner K. (2002): Tacit knowledge management: the role of
artifacts| Journal of Knowledge Management| 6| 2| 112-123
9. Leonard D.| Sensiper S. (1998): The Role of Tacit Knowledge in Group
Innovation| California Management Review| 40| 3| 112-132
10.
Augier M.| Thanning
Vendelo M.| (1999): Networks| Cognition and Management of Tacit Knowledge|
Journal of Knowledge Management| 3| 4| 252-261
11.
Polanyi M. (1966) The
Tacit Dimension| Routledge and Kegan Paul Ltd.| London
12.
Prahaland C.K.| Hamel
G. (1990): The Core Competence of the Corporation| Harvard Business Review| 68|
3|
13.
Stenmark D.
(2000/2001): Leveraging Tacit Organizational Knowledge| Journal of Management
Information Systems| 17| 3| 9-24
14.
Meso P.| Smith R.
(2000): A resource-based view of organizational knowledge management systems|
Journal of Knowledge Management| 4| 3| 224-234
15.
Polanyi M. (1958):
Personal Knowledge – Towards a Post-Critical Philosophy. Routledge and Kegan
Paul Ltd.| London
16.
Nonaka| I. and
Takeuchi| H.(1995) The Knowledge-Creating Company. New York: Oxford Press.
17.
Sternberg R. J.|
Horvath J. A. Eds| (1999)| Tacit Knowledge in Professional Practice –
Researcher and Practitioner Perspective| Lawrence Erlbaum Associated Inc. USA
18.
Gore C.| Gore E.|
(1999): Knowledge Management: the way forward| Total Quality Management| 10|
4-5| 554-560
19.
Wagner R. K.| Sternberg
R. J. (1986): Tacit Knowledge and intelligence in the everyday world in R.
J.Sternberg R.K. Wagner (Eds.)| Practical intelligence| Cambridge University
Press| New York
20.
Davenport T. H| Prusak
L. (1998): Working Knowledge- how organizations manage what they know| Harvard
Business School Press| USA
21.
Boisot M. (1995): Is
your Firm a Creative Destroyer? Competitive Learning and Knowledge Flows in the
Technological Strategies of Firms| Research Policy| 24| 489-506
22.
Cowan R.| David P. A.|
Foray D. (2000): The Explicit Economics of Knowledge Codification and
Tacitness| Industrial and corporate Change| 9| 2| 211-253
23.
Lubit R. (2001): Tacit
Knowledge and Knowledge Management- The Key to Sustainable Competitive
Advantage| Organizational Dynamics| 29| 4| 164-178
24.
Gustavsson B. (2000):
Kunskapsfilosofi- tre kunskapsformer i historisk belysning| Wahlstr?m &
Wistrand
25.
Bennett R.| Gabriel H.
(1999): Organizational factors and knowledge management within large marketing
departments: an empirical study| Journal of Knowledge Management| 3| 3| 212-225
26.
Nonaka I.| Konno N.
(1998): The Concept of “BA” - Building a Foundation for Knowledge Creation|
California Management Review| 40| 3| 40-54
27.
Nonaka I.| Takeuchi H.|
(1995): The Knowledge-Creating Company| Oxford University Press| New York.
28.
Holtshouse D. (1998):
Knowledge Research Issues| California Management Review| 40| 3| 277-280
29.
http://web.cba.neu.edu/~mzack/articles/kstrat/kstrat.htm|
Developing a Knowledge Strategy| California Management Review| Vol. 41| No. 3|
Spring| 1999| pp. 125-145| Michael H.
Zack| College of Business Administration Northeastern University|
214 Hayden Hall| Boston| MA 02115| (617) 373-4734| m.zack@neu.edu| ?Michael H. Zack| September| 1998
30.
Cruise O’Brien R.
(1995): Employee involvement in performance improvement – A consideration of
tacit knowledge| commitment and trust| Employee Relations| 17| 3| 110-120
31.
McAulay L.| Russell G.|
Sims J. (1997): Tacit knowledge for competitive advantage| Management
Accounting| 75| 11| 36-38
32.
Sveiby K. -E. (1994):
Towards a Knowledge Perspective on Organisation| Doctoral Dissertation at
University of Stockholm| Stockholm
33.
Giunipero L.| Dawley
D.| Anthony W.P.| (1999): The Impact of Tacit Knowledge On Purchasing
Decisions| The Journal of Supply Chain Management| winter| 42-49
34.
Somech A.| Bogler R.
(1999): Tacit Knowledge in Academia: Its Effects on Student Learning and
Achievement| Journal of Psychology Interdisciplinary and Applied| 133| 6|
605-617
35.
Defining knowledge
worker | By Goh Swee Seang| http://adtimes.nstp.com.my/jobstory/2001/july28d.htm
| The writer is the director of best practices division| National Productivity
Corp. He can be reached by e-mail: ssgoh@npc.org.my.|
New Straits Times 2* Jul 28| 2001 Appointments
36.
Jean-Eric Aubert and
Jean-Louis Reiffers| (2004) Knowledge Economy for MENA countries| worldbank
37.
Berger| P. L. &
Luckmann| T. (1966). The social construction of reality. New York: Double Day.
38.
Huysman| M. & De
Wit| D. (2000) Kennis delen in de praktijk. Vergaren| uitwisselen enontwikkelen
van kennis met ICT. [Knowledge sharing in practice. Gathering| exchange and
development of knowledge by means ofICT.] Assen: Van Gorcum.
39.
تافلر، الوین و
هایدی. جنگ و ضد جنگ، بقا در آستانه قرن بیست و یکم. ترجمه شهیندخت خوارزمی،
تهران: آسونه، 1380
40.
Leonard-Barton| Dorothy
(1995)| Wellsprings of Knowledge| Building and Sustaining the Sources of
Innovation| Harvard Business School Press| Boston| Massachuts
41.
Birchhall D.| Tovstiga
G.| (1999): The strategic potential of a firm’s knowledge portfolio| Journal of
General Management| 25| 1
42.
Knowledge Management|
Elias M Awad & Hassan M. Ghaziri| ISBN: 0-13-034820-1| Publisher: Prentice
Hall| Copyright: 2004
43.
Knowledge Workers in
Asia: An Overview| By Zalina Ariffin| Adecco Asia Pacific| http://www.adecco.com/Channels/adecco/human+resources/hr+recruitment+trends+and+strategies/knowledge+workers+in+asia.asp
44.
Using information
technology to support knowledge conversion processes| Rodrigo Baroni de Carvalho| Banco de
Desenvolvimento de Minas Gerais (BDMG)| Belo Horizonte| Brazil| Marta Ara?jo Tavares Ferreira|
Universidade Federal de Minas Gerais (UFMG)| Belo Horizonte| Brazil|
Information Research| Vol. 7 No. 1| October 2001
45.
Knowledge Management
Solutions - The IT Contribution| Dr David J. Skyrme| David Skyrme Associates
Limited| 1998
46.
Brockmann E. N.|
Anthony W. P.| (1998): The Influence of Tacit Knowledge and Collective Mind on
Strategic Planning| Journal of Managerial Issues| X| 2| 204-222
47.
Brown J. S.| Duguid P.
(1998): Organizing Knowledge| Californian Management Review| 40| 3| 90-111
48.
Cook S.| Brown S. J.|
(1999): Bridging Epistemologies: The Generative Dance Between Organizational
Knowledge and Organizational Knowing| Organization Science| 10| 4| 381-400
49.
Daniels H.| (1995):
Pedagogic Practices| Tacit Knowledge and Discursive Discrimination| British
Journal of Sociology and Education| 16| 4
50.
Durrance Bonnie|
(1998): Some Explicit Thoughts on Tacit Learning| Training and Development|
December
51.
Reuithe A.| Aberg S.
(2000): Translation of Technological Knowledge- the Tacitness of Codified
Knowledge| Paper presented at the 16th Annual IMP conference in Bath UK
52.
Schmidt F.L.| Hunter J.
E. (1993): Tacit Knowledge| Practical Intelligence| General Mental Ability| and
Job Knowledge| Current Directions in Psychological Science| 48|1
Decision support systems(DSS)
Computer aided manufacturing CAM/ computer aided design CAM
Information search engines
Database and data warehouse
Communication technologies
Collaboration technologies
Adoption and presentation technologies