تاریخ نگارى از دیدگاه رابین جورج کالینگوود (1889 - 1943 م) با تأکید بر مقوله کنشگرى دوباره[1]
نویسنده: مارنى هیوز وارینگتون
مترجم: غلامحسین نوعى
دانشجوى کارشناسى ارشد تاریخ ایران دوران اسلامى
اشاره
تا زمانى که تاریخ را به چشم یک حرفه یا تجارت نگاه کنیم نخواهیم توانست وجود خودمان را در مقام مورخ توجیهکنیم. یکى از مورخان و فلاسفه برجسته انگلیسى که با آرا و تفکراتش باب جدیدى را در تبیین تاریخ باز نموده، رابینجورج کالینگوود مىباشد. در نوشتار ذیل کوشیدهایم تا با بررسى مقوله «کنشگرى دوباره»، به آرا و تفکرات ایناندیشمند شناخت بیشترى پیدا کنیم.
کلید واژگان: کالینگوود، کنشگرى دوباره و علم تاریخ.
مقدمه
رابین جورج کالینگوود، فیلسوف و مورخ انگلیسى در سال 1889 م در کانیستن واقع در لانکشایر به دنیا آمد. پدرشویلیام گرشوم کالینگوود نویسنده، نقاش و باستان شناس، دوست و زندگىنامهنویس جان راسکین تا رسیدن وى بهسن مناسب براى ورود به راگبى، در خانه به تعلیم او پرداخت و شور و دلبستگى عمیق وى به کار و فعالیت و هنر کهراسکین اسوه آن بود، با نوعى نگرش خاص افراد بزرگسال را در او پرورش داد. کالینگوود تا سن سیزده سالگى تحتتعالیم پدر و مادرش بود و سپس او را به مدرسه گرامر فرستادند و یک سال بعد وى را در مدرسه راگبى ثبتنام نمودند. اگر چه کالینگوود بعداً با لحنى تحقیرآمیز از استادانش در راگبى سخن گفت و تا آخر عمرش همواره بابت زمانى که درمدرسه راگبى تلف کرده بود تاسف مىخورد. 2 و آکسفوود را عمدتاً به خاطر محیط آزاد و بازِ آن، تحسین مىکرد. با این حال، نمرات او در دروس دوره لیسانس در زبان و ادبیات یونانى و لاتین، عالى و در فلسفه و تاریخ بر پایه متونیونانى و لاتین، درخشان بود.
او در 1912 م به عضویت کالج پمبرک درآمد و در سال 1943 م به عنوان استاد کالج وینفلت انتخاب شد. به استثناىدوره خدمت سربازى در نیروى دریایى طى جنگ جهانى اول، بقیه عمر خود را در آکسفورد به سر برد و درسال1941 م به علت بیمارى مجبور به کنارهگیرى از تدریس شد. با این همه، او همواره حرفه اصلى خود را فلسفهمىدانست. کالینگوود شاگرد باستانشناس بزرگ رومانیایى - بریتانیایى ف. ج هاورفیلد بود. اتفاق نظر باستان شناسانامروزى به نظر مىرسد این است که «دقت فوقالعاده» کار کالینگوود در زمینه کتیبهها ماندگارتر از کارهاى او در زمینهتالیف و تفسیر است.
خود کالینگوود تصور مىکرد که تفاسیر او جانشین پذیرتر خواهد بود، لیکن معتقد بود که تفکر دست اول در تاریخ -همانگونه که در علوم طبیعى اینچنین است - ارزش خود را حفظ خواهد کرد، حتى اگر اسناد دست اول و مدارکبعدى مستلزم این باشد که نتایج تجدید نظر شود. اشتیاق وى به ارائه فرضیه در آثارش، نتایجى ثمربخش در پىداشت. او چیزهایى را مىدانست که بیشتر مورخان محتاط و محافظهکار آنها را به دست فراموشى مىسپارند؛ یعنىاینکه هیچ چیز سند و مدرک نیست مگر این که له یا علیه فرضیهاى ارائه شود.
نوشتار ذیل، ترجمه بخشى از کتاب پنجاه متفکر بزرگ فلسفه تاریخ مىباشد که در آن به آرا و اندیشههاى فلسفىکالینگوود اشاره شده است.
تألیفات کالینگوود
کالینگوود نویسنده و معلمى بسیار موفق بود. 3 او در طول حیاتش کتابهاى متعددى در باب مذهب (مذهب وفلسفه، 1916 م) ، ماهیت دانش 1924 |speculum Mentis م، متافیزیک (گفتارى در باب روش فلسفى، 1933 م وگفتارى در باب متافیزیک، 1940 م) ، هنر (رئوس فلسفه هنر، 1935 م و مبانى هنر، 1938 م) ، سیاست (لویاتانجدید، 1940 م) ، باستانشناسى (بریتانیاى رومى و ساکنان انگلستان، 1937 م با همکارى مایرز؛ باستانشناسىبریتانیاى رومى، 1930 م) و سفرنامههایى به جزایر یونان (1930 و 1940 م) منشر کرد. افزون بر اینها، وىمقالههاى فراوانى درباره موضوعات مختلف و پراکنده، از جین آستین گرفته تا گرامافون، منتشر نمود. افزون بر همهاینها، مالکون ناکس کتاب ایده طبیعت (1945 م) و نیز کتاب معروف ایده تاریخ (1946 م) را پس از مرگ کالینگوودبه دست چاپ سپرد. از سال 1978 م به این سو بسیارى از دستنوشتههاى کالینگوود در کتابخانه بودلیان دانشگاهآکسفورد در دسترس محققان قرار گرفته است که از آن جمله مىتوان به نسخه دستنویس کتاب اصول تاریخ (1999 م) اشاره کرد. از نظر بسیارى از محققان، این کتاب دربرگیرنده مهمترین ایدههاى کالینگوود در باب تاریخ است.
کنشگرى دوباره
کالینگوود معتقد است که مورخان مدتهاى مدیدى است تاریخ را علمى درباره همان «کنشهاى پیشینِ» موجوداتبشرى ((res gestae مىدانند. وانگهى مورخان فقط به بعضى از کنشهاى بشر علاقهمندند:
در سنت مورخان آنچه بشر بر مبناى خصلتهاى حیوانىاش انجام داده است، آنچه تحت فشارهاى ناشى از ذاتحیوانى بشر صورت گرفته است و باعث شده گاه سرنوشتى همچون سرنوشت حیوانات براى بشر رقم بخورد، بخشى از تاریخ به شمار نیامده و نمىآید. یکى از بنیانهاى عقلانیت در حیات حیوانى بشر، ایجاد ساختارى براىانجام فعالیتهاى آزاد است؛ آزاد بدان معنا که گرچه این فعالیتها مبتنى بر ماهیت حیوانى بشرند، اما تابع آن نیستند، بلکه محصول خرد بشرند و در خدمت اهداف خرد بشرىاند و نه اهداف حیات حیوانى بشر.
بر این مبنا مىتوان «کنشهاى پیشین» را اینگونه تعریف نمود: «کنشهایى که توسط عاملان خردورز، در راستاىاهدافى که توسط خرد ایشان تعیین مىشود صورت مىپذیرد». 4 از نظر کالینگوود کلید کسب این دانش نسبتبه «کنشهاى پیشین» کنشگریِ دوباره است. کالینگوود در جایى از کتاب زندگىنامه خود مىنویسد:
مورخ باید قادر باشد نسبت به چیزى که مىکوشد آن را به بیان در آورد، مدام اندیشه و بازاندیشى کند. اگر به هر دلیلىقادر به انجام چنین کارى نباشد همان بهتر که مسئله را رها کرده و به دیگران واگذارد. نکته مهم در این میان، آن استکه مورخ باید با اندیشهاش شناخته شود؛ اندیشهاى که متعلق به او و مختص به خود اوست. 5
تأکید کالینگوود بر «کنشگرى دوباره» و موضوع علم تاریخ، مورد انتقادهاى فراوانى قرار گرفته است. والش معتقداست نگاه کالینگوود به تاریخ، «نگاه خردورزانه محدود و تنگى» است. آرنولد توین بى نیز کالینگوود را به «کنارگذاشتن مطلق عواطف» متهم مىکند و لوییس مینک «فردگرایى معرفت شناختى» کالینگوود را زیر سؤال برده ومىگوید که در این فردگرایى، فقط و فقط تودهاى از زندگىنامهها باقى مىماند. از سوى دیگر، پاتریک گاردینر عقیدهدارد که کنشگرایى دوباره مورد نظر کالینگوود «قدرات اضافه دانستن» است که به مورخان «اجازه مىدهد در بطنمطالعات خود غور کنند و دادههاى مورد نیاز خود را با اشعه ایکس واکاوى نمایند». 6 اگر چه مورخان مختلف، واکنشهاى مختلفى به دیدگاههاى کالینگوود داشتهاند، اما در سالهاى اخیر، بررسى دقیق آثار منتشر شده و منتشرنشده کالینگوود باعث شده دیدگاههاى پیچیده و غنى او بیش از پیش پذیرفته شود و با استقبال بیشترى روبهرو گردد.
کالینگوود معتقد است که اگر واژه «علم» را به معناى «هر پیکره سازمانیافتهاى از دانش» تعریف کنیم آنگاه بایداعتراف کنیم که تاریخ نیز چیزى جز علم نیست.
تاریخ علمى است که دغدغهاش بررسى وقایعى است که به مشاهده در نمىآیند و براى بررسى این نوع وقایع، چارهاى جز تبعیت از شیوه استنتاجى وجود ندارد؛ بدین معنا که باید بر مبناى چیزهایى که قابل مشاهدهاند استدلالکرد و دست به استنتاج زد. این همان چیزى است که مورخان، آن را «شواهد» وقایع مورد علاقه خود مىنامند.7
با این حال، نباید این دیدگاه را با دیدگاهى که خود کالینگوود آن را نظریه «چسب و قیچى» مىنامد اشتباه گرفت. نظریه "چسب و قیچى" در حیطه تاریخ، ناشى از تن دادن به ایدههاى باور و اقتدار است. طبق این دیدگاه، موضوعتاریخ، باور به چیزهایى است که شخص خاصى مىگوید. مورخ شخصى است که این گفتهها را باور مىکند و فردىکه مورخ به گفتههاى او باور مىیابد، مقتدر است. 8 به عنوان مثال، اگر سیسرون گزارش داده که در زمان ومکانى خاص به دیدار سزار رفته است، مورخ باید به این گزارش سیسرون اعتماد کرده و آن را باور کند. 9 درجریان تألیف هر اثر تاریخى، مورخ اقدام به برش گفتههاى فرد مقتدر مىکند و آنها را به هم مىچسباند. به گفتهکالینگوود، این دیدگاه همواره با دشوارىهاى فراوانى دست به گریبان است. مورخ باید حذفیات، لاپوشانىها، تحریفها و حتى دروغهاى فرد مقتدر را بپذیرد. وانگهى حود مورخ این اختیار و اقتدار را ندارد که تعیین کند کدامبخش از شواهد، مربوط به بخشهاى دیگر است و حتى توان و اقتدار قضاوت درباره تناقضات موجود در شواهد راهم ندارد. 10 مورخان اگر چه محدود به شواهد خویشاند، اما نمىتوانند خودشان در مقام شاهد، ایفاى نقشکنند. به قول کالینگوود:
مورخ در جریان تألیف اثر تاریخى خود، به انتخاب، ساخت و انتقاد دست مىزند... او به صراحت مىداند کهمىتواند باعث و بانى نوعى انقلاب کانتى در حوزه تاریخ شود. او مىتواند این انقلاب را با کشفیاتش انجام دهد، امابراى این کار فقط مجبور است به گفتههاى فرد مقتدرى غیر از خود اتکا کند. او باید فقط ببیند که اندیشه خودش باکدام اظهارات مطابقت دارد. اما نکته مهم در این واقعیت نهفته است که مورخ، خود، فى نفسه فرد مقتدرى است کهاندیشههایش خود مختارند و این اقتدار، معطوف به شخص مورخ است؛ مورخ معیارى در اختیار دارد که اقتدار خودو شواهد خود را باید با آن بسنجد و با ارجاع به همین معیار از سوى دیگران نقد شود. 11
مورخ صرفاً ناظر و توصیفگر آنچه مىبیند نیست. مورخ دست به «خوانش» مشاهدههاى خویش مىزند. اسناد ومصنوعات، فى نفسه، شاهد به شمار نمىآیند. شواهد همان چیزى را دارند که «خود مىگویند». براى مثال، منمىتوانم به قطعه سفال مثلثى شکلى که در یکى از سایتهاى باستانشناسى کشف شده، نگاه کنم و آن را فقط بهچشم یک قطعه سفال ببینم، اما مىتوانم دست به خوانش همان قطعه سفال هم بزنم. نکته مهم در این مثال، ایناست که مورخ، فرض را بر این مىگذارد که هر قطعه سفال، بازگوى اندیشه یا زبانى خاص است. در واقع، طبقاستدلال کالینگوود «هر کنش، شاخصى از زبان را در خود دارد» و «هر کنش، بیانگر اندیشهاى است». 12 بر همینمبنا وى مىنویسد:
اگر بخواهم دقیق بگویم باید عرض کنم به نظر من، نقطه شروع هر استدلالِ اصیل تاریخى «فلان شخص یا فلان کتابیا فلان زیرنویس و امثالهم» نیست، بلکه باید گفت «من با دانستن فلان زبان، درمورد فلان شخص مطالعه مىکنم، فلان کتاب را مىخوانم، از فلان یادداشت استفاده مىکنم و. .. ». به همین دلیل است که مىتوان اصرار ورزید که. .. فلان مورخ از حیث شواهدى که در دست داشته است خودمختار بوده و متکى به اقتدار خویش بوده است، چرا کهشواهد مورد بحث، همواره در معرض تجربه او قرار مىگیرد، و این کارى است که او با قدرت خویش به انجام آندست زده و خود، از این قدرت آگاه بوده است. این قدرت چیزى نیست جز توان خواندن متنى خاص از زبانى خاصکه مورخ آن را مىدانسته است و معناى خاصى از آن را برداشت کرده است. 13
این ایدهها - همان طور که ژان ون در دوسن نیز اشاره کرده - در پیوند کامل با ایده «کنشگرى دوباره» است. 14 نقطه محورى دیدگاه «کنشگرى دوباره» کالینگوود آن است که زبان ذاتاً عمومى و مشترک است. این مفاهیم و قواعدمشترک، سوژه مشترکى را فراهم مىکنند که ما به آن سوژه، واکنش نشان دهیم و کنشهاى اشخاص دیگر را بر آن مبناارزیابى کنیم. 15 این نگرش مفهومى به «کنشگرى دوباره» در دیدگاههاى کالینگوود را مىتوان در جایى به وضوحدید که وى نظریه نسخه بردارى از هویت را در کتاب ایده تاریخ رد مىکند (فصل 4: «تاریخ به مثابه کنشگرى دوبارهتجارب پیشین») . 16 در کنشگرى دوباره، مورخ همان چیزى را مىاندیشد که خودِ عامل تاریخى مىاندیشد. امادر نظریه نسخه بردارى، مورخ نمىتواند همچون عامل تاریخى بیندیشد، زیرا کنشهاى اندیشه، از حیث تعداد و ازحیث زمان، متفاوتند، بهویژه آنکه در بافتها و بسترهاى مختلف و توسط افراد متفاوتى صورت مىپذیرند. بنابراین، بهترین کارى که مورخ مىتواند انجام دهد، عمل کردن دوباره به نسخهاى از اندیشه عامل تاریخى است. اما - همانطور که کالینگوود هم یادآورى مىکند - اگر اندیشهها از حیث محتوا، یکسان باشند، دیگر تفاوت زمانى وعددى اندیشهها، سخنى نامربوط خواهد بود. 17 بنابراین، باید گفت اینگونه است که ما از آن دیدگاهى کهمىگفت «کنشگرى دوباره، قدرت ویژهاى است که به مورخان امکان مىدهد تا با اشعه ایکس خود، اذهان عاملانتاریخى را ببینند» فاصله مىگیریم و به دیدگاهى مفهومى نزدیک مىشویم که به آراى فیلسوف معروف، ویتگنشتاین، بسیار نزدیک است.
تا کنون گفتیم که این توصیف از «کنشگرى دوباره» بر مورخ، عامل تاریخى و اشتراک اندیشهاى واحد در آنها تأکیدمىورزد. اگر بر آثار منتشر شده کالینگوود نظرى بیفکنیم در مىیابیم که از نظر او فقط اندیشه، و آن هم فقط اندیشهانعکاسى، مىتواند در معرض کنشگرى دوباره قرار گیرد. 18 اما کالینگوود در کتاب اصول تاریخ مىکوشد تا ایندیدگاه را اصلاح نماید. او در صفحههاى 35 و 54 این کتاب تبیین مىکند که عواطف و اندیشههاى غیرعقلانى درکنشهاى عاملان تاریخى دخیل است و مورخان مىتوانند این موارد را درک کنند. با اینهمه، مورخ فقط هنگامىاندیشهها، خواه عقلانى و خواه غیرعقلانى، و عواطف را در کار خود لحاظ مىکند که شواهدى براى کار او باشند ودر شناخت کنشهاى مورد بررسى مورخ، یارىاش رسانند. براى مثال، مورخى که سرگرم تحقیق درمورد احساساتو اندیشههاى هیتلر است، تمایلى ندارد بداند که هیتلر چه حس و اندیشهاى نسبت به جورابهایش داشته است.19
با این فرض که «کنشگرى دوباره» از طریق رسانه زبان عمل مىکند، و با این فرض که استفاده از رسانه زبان، فعالیتىقراردادى و قاعدهمند است، بنابراین، بخشى از رسالت مورخ، شناسایى قراردادها و «قواعد»ى است که محرککنشهاى عاملان تاریخى است. این امر، بهویژه هنگامى اهمیت بیشترى مىیابد که عامل تاریخى از قواعد وقراردادهایى متفاوت از قواعد و قراردادهاى مورخ تبعیت کرده باشد. از این رو باید گفت تاریخ، چیزى بیش از«مجموعه نامحدودى از زندگىنامهها»ست. برخى از این فرضیهها ممکن است فرضیههاى پیشین دیگرى را بدیهىانگاشته باشند. به عنوان مثال، این فرض من که «آقاى فلانى دزد است» متکى به فرض پیشینیِ دیگرى درباره معناى«دزد» است. کالینگوود این نوع فرضیهها را «فرضیههاى نسبى» مىنامد. از سوى دیگر، «فرضیههاى مطلق» بر هیچفرض پیشینى دیگرى متکى نیستند. 20 مجموعهها یا «منظومهها»ى این پیشفرضها بر فعالیتهاى ما غلبه دارند. این مجموعهها نمىتوانند بنیانى لازمان و لایتغیر براى زبان و معنا ایجاد کنند، بلکه خود، حامل تناقضهایىدائمىاند که میزان این تناقضها متغیر است، اما اگر میزانشان زیاد شود به فروپاشى ساختار مىانجامد یا ساختارجدیدى را جایگزین ساختار قبلى مىکند. 21 برخى مفسران، شباهتهایى بین این دیدگاههاى کالینگوود ودیدگاههاى لئونارد کوهن یافتهاند. پیشفرضهاى مطلق، قراردادهایى دلخواهى نیستند که بدیلهایى واضح و معینداشته باشند. قصد ما هم این نیست که آنها را بپذیریم یا رد کنیم. این پیشفرضها به قول رکس مارتین «همیناند کههستند». 22 پیشفرضهاى مطلق، در زندگى ما جریان دارند، اما اگر ما زنده نباشیم، آنها در خلا و تاریکى هم بهحیات خود ادامه مىدهند. 23 ما باید درباره این پیشفرضها دانشى داشته باشیم و گرنه اصلاً نخواهیم توانستدرباره آنها حرفى بزنیم. بیرون آوردن آنها از تاریکى هم کار سادهاى نیست. مورخان حتى اگر قادر نباشندقراردادهاى شکل دهنده کنش عاملان تاریخى را کشف و توصیف کنند، اما باید این توانایى را داشته باشند کهتشخیص دهند فلان عامل چه زمانى از قراردادى خاص پیروى مىکند و چه زمانى از آن عدول مىنماید. البتهکالینگوود توضیح نمىدهد که این پیشفرضها تا چه حدى «فعالیتهاى آزاد»ى که مورخان بدان علاقهمندند را تعیینمىکنند.
فرجام
البته تردیدى نیست که پژوهشهاى تاریخى هم در حصارى از قواعد و قراردادها محدود شدهاند، و این موضوعىاست که کالینگوود در مقاله «مرزهاى دانش تاریخى» بدان اشاره دارد. وى در این مقاله، اندیشیدن تاریخى را به یکبازى تشبیه مىکند. 24 کالینگوود قویا معتقد است که دانستن فرضیههاى دیگران باعث مىشود ما شناختبهترى از فرضیهها و نظریههاى خودمان بیابیم. از نظر کالینگوود، غایت علوم انسانى، افزایش خودشناسى است. ازطریق خودشناسى است که من مىتوانم هم به درک این نکته برسم که زندگىام را چه پیشفرضهایى دربرگرفتهاند وهم این که از این طریق مىتوانم به دیگران براى رسیدن به چنین درکى یارى رسانم. 25 این نظریههاى کالینگوودبازتابى از دیدگاههاى فیلسوف هگلیِ انگلیس، گرین است که مىگفت «انسان نمىتواند بدون غور در دیگران در خودغور کند و دیگران از این حیث نباید صرفاً ابزارى براى نیل به حالت بهتر تصور شوند، بلکه براى یافتن اشتراکات خودانسان با دیگران است». 26 همان قدر که کسب خودشناسى از مجراى تاریخ حائز اهمیت است، به همان میزانهم باید تاریخ را به عنوان بخشى از برنامههاى درسى سیستمهاى آموزشى و تعلیماتى به رسمیت شناخت. از همینروست که کالینگوود پژوهشهاى خود را در حیطه تاریخ نه یک پژوهش تشریفاتى و تجملاتى، بلکه رسالت اولیهاىمىداند که همگان باید آن را سرلوحه خود قرار دهند.
تا زمانى که تاریخ را به چشم حرفه یا تجارت نگاه کنیم نخواهیم توانست وجود خودمان را در مقام مورخ توجیه کنیم. مورخ چه کارى براى مردم مىتواند انجام دهد جز آنکه آنها را به مورخان دیگرى شبیه خودش ارجاع دهد؟ حسناین کار در چیست؟ این دور، دور باطلى نیست که صرفاً هدفش افزایش استادان و رتبههاى علمى و تولید اباطیلذهنى براى معلمان و مدرسان باشد. اتفاقاً همین جنبههاست که باعث شده این همه انتقاد، دامنگیر مورخان باشد. اما واقعیت قضیه چیز دیگرى است. اگر تاریخ، دغدغه انسان نوعى باشد باید به اندازه تمام انسانها مورخ وجودداشته باشد. سؤال اصلى این نیست که «آیا من باید مورخ باشم یا نه؟» بلکه سؤال اصلى این است که «من تا چه حدمىتوانم مورخ خوبى باشم؟»27
مسلماً نمىتوانند این تمایل یا توانایى را داشته باشند که دیگران را براى رسیدن به خودشناسى کمک کنند، اما به هرحال سؤال کالینگوود ارزش آن را دارد که کاملاً جدى گرفته شود.
آثار عمده کالینگوود
Religion and Philosophy| 1916| Bristol: Thoemmes| 1995.
Speculum Mentis|Oxford: Oxford University Press| 1924.
Outlines of a Philosophy of Art| 1925| Bristol: Thoemmes| 1995.
An Essay on Philosophical Method| Oxford: Oxford University Press| 1933.
The Archaeology of Roma Britain| 1930| London: Bracken.
(With J. N. Myres)Roman Britain and the English Settlements| Oxford History of England| vol. 1|Oxford: Oxford University Press| 1933.
The Principles of Art| Oxford: Oxford University Press| 1938.
An Autobiography| Oxford: Oxford University Press| 1939.
An Essay on Metaphysics| 1940| revised edition (ed.) R. Martin| Oxford: Oxford University Press| 1998.
The New Leviathan| 1942| revised edition (ed.) D. Boucher| Oxford: Oxford University Press| 1992.
The Idea of Nature| 1945| (ed.) T. M. Knox| Oxford: Oxford University Press.
The Idea of History| 1946| revised edition (ed.) W. J. van der Dussen| Oxford: Oxford University Press|1993.
Essays in the Philosophy of History; R. G. Collingwood| (ed.) W. Debbins| New York: McGraw Hill|1967.
Essays in Political Philosophy| (ed.) D. Boucher| Oxford: Oxford University Press| 1989.
The Principles of History and Other Writings in Philosophy of History| (eds) W. H. Dray and W. J. vander Dussen| Oxford: Oxford University Press| 1999.
نیز ر. ک:
Croce| Dilthey| Hegel| Kuhn| Vico| Walsh| Wittgenstein (MP).
منابعى براى مطالعه بیشتر:
Boucher| D.|The Social and Political Thought of R. G. Collingwood| Cambridge: Cambridge UniversityPress| 1989.
Code| L.| ‘Collingwood’sEpistemological Individualism’| Monist| 1989| 72(4): 542-67.
Collingwood Studies| published annually by the University of Wales Press for the R. G. CollingwoodSociety| vol. 1| 1994-.
Donagan| A.|The Later Philosophy of R. G. Collingwood| Oxford: Oxford University Press| 1962.
Dray| W. H.|History as Re-enactment: R. G. Collingwood’s Idea of History| Oxford: Oxford UniversityPress| 1995.
Dussen| W. J. van der|History as a Science: the Philosophy of R. G. Collingwood| The Hague: MartinusNijhoff| 1981.
________________________________________
1 این نوشتار، ترجمهاى است از کتاب:
Fifty ke Thinker on History| Marnie Hughes – Warrington| Routledge| London and New York| 2000.
2 زندگىنامه، ص 11 و ایدة تاریخ، ص 218.
(D. Boucher| The social and political Thought of R.G. Collingwoor| Cambridge: Cambridge University Press| P.4.)
3 در باب کثرت مقالات و خطابههاى کالینگوود ر. ک:
E.W.F. Tomlin| R.G Collingwood| London: Longmans Green| 1961| P 8.
4 اصول تاریخ، ص 37؛ اپیلِگومِنا، ایدة تاریخ (در زمان تالیف این مقاله، کتاب اصول تاریخ هنوز چاپ نشده بود، بنابراین، تمام ارجاعاتى کهدر این مقاله مىبینید، به دستنوشتههاى کالینگوود ارجاع دارد)
5 زندگىنامه، ص 11 و ایدة تاریخ، ص 218.
6 P. Gardiner| The Nature of Historical Explanation| Oxford: Oxford University Press| 1952| pp. 28-31; W. H. Walsh. An Introduction to the Philosophy of History| London: Hutchinson| 1964| pp. 44| 48; L. J. Cohen| A Survey of Work Done in the Philosophy of History 1946-50| Philosophical Quarterly| 1957| 7 (2): 177; H. White| Collingwood and Toynbee: Transitions in English Historical Work| English Miscellany| 8: 166; and A. Marwick| The Nature of History| London: Macmillan| 1989.
7 ایدة تاریخ، ص 251 - 252.
8 ایدة تاریخ، ص 234 - 235.
9 Inaugural 1935 Rough Notes| Ms Collingwood| Dep. 13(1)| 1935| Bodleian Library| Oxford| p. 2| Reprinted in. The Principles of Histor and Other Writings in Philosophy of History.
10 ایدة تاریخ، ص 278 - 279.
11 «پاورقى» همان، ص 236.
12 اصول تاریخ، ص 39 - 40 و 52 و اصول هنر، فصل 11.
13 اصول تاریخ، ص 43 - 44.
14 W.J. van der Dussen| Collingwood SLost Manuscript of The Principles of History| p. 45.
15 R. G. Collingwood| Observations on Language| Ms Collingwood Dep. 16(3)| n.d.| Bodleian Library| Oxford| p. 4
16 H. Saari| Re-enactment: a Study in R. G. Collingwood’s Philosophy of History Academiae Aboensis| ser. A| vol. 63| Abo| Abo Akademi 1984; and id.| ‘R. G. Collingwood on the Identity of Thoughts| in Dialogue| 1989| 28(1): 77-89.
17 ایدة تاریخ، ص 446 و 450.
18 به عنوان نمونه ر. ک: ایدة تاریخ، ص 302 - 305.
19 On the scope of re-enactment and The Principles of History| see W. H. Dray| Broadening the Historian’s Subject-matter in The Principles Of History| Collingwood Studies| 1977| 4: 2 – 33.
20 گفتارى در باب متافیزیک، ص 29 - 33.
21 همان، ص 18، 66 - 67 و 75 - 77.
22 R. Martin| Editor’s Introduction| An Essay On Metaphysics| p. xxviii.
23 گفتارى در باب متافیزیک، ص43.
(G. Vanheeswijck| ‘The Function of “Unconscious Thought” in R. G. Collingwood’s Philosophy| Collingwood Studies| 1994| 1: 115| For a discussion on the similarities between Collingwoods and Wittgensteins views of the a priori| see M. Hughes-Warrington| History Education and the Conversation of Mankind| Collingwood Studies| 1996| 3: 96-116.)
24 R. G. Collingwood| ‘The Limits of Historical Knowledge’| 1928| in W. Debbins (ed.)| Essays in the Philosophy of History: R.G. Collingwood| New York: McGraw Hill| 1965| pp.97-8.
25 ایدة تاریخ، ص 297، لویاتان جدید، 76. 21.
26 T.H. Green| Prolegomena to Ethics| (ed.)| A.C. Bradley| Oxford: Oxford University Press| 1883. 99
27 The philosophy of History| Historical Association Leaflet no. 79 London: Bell| 1930| P.3; cf. The Idea of History| pp.227-8":L
سیستم انبارداری آنلاین
سامانه انبارداری
سیستم انبارداری
سامانه انبارداری آنلاین
سیستم انبار
سامانه انبار
سیستم انبار آنلاین
سامانه انبار
نرم افزار انبارداری آنلاین
نرم افزار انبارداری
انبارداری تحت وب
سیستم انبار تحت وب
سیستم مدیریت چند انبار
کاردکس کالا
کاردکس کالا در انبار
طبقه بندی انبار
مدیریت درخواست های PM
کدینگ کالا
مدیریت درخواست های
کاردکس مالی کالا در انبار
کاردکس مالی
رسید انبار
رسید ورود کالا به انبار
حواله انبار
حواله خروج کالا از انبار
درخواست کالا از انبار
ثبت درخواست از انبار
درخواست خرید کالا
ثبت درخواست خرید کالا
درخواست بازگشت کالا
بازگشت کالا به انبار
انتقالی بین انبارها
جابجائی کالا بین انبارها
رسید انبار مستقیم
ثبت کالا در انبار مستقیم
موجودی کالا در انبار
بروزرسانی خودکار موجودی کالا
نقطه سفارش کالا
نقطه سفارش
نقطه سفارش کالا در انبار
سیستم چند انباره
مدیریت چند انبار
سیستم تحت وب انبار
انبار وب بیس
حسابداری انبار
جانمائی کالا در انبار
افتتاح انبار