ششمین همایش مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن (5-4 تیر
1386)
جهانی شدن اقتصاد:مبانی و شاخصها
اسماعیل
رمضانپور
فریدون
شیرینکام
چکیده
جهانی
شدن حجم وسیعی از ادبیات اقتصادی| سیاسی| اجتماعی و فرهنگی را به خود اختصاص داده
و اهمیت آن به لحاظ نظری و عملی| پیوسته در حال افزایش است. به طور قطع بهره مند
شدن از فرصتها و مقابله با تهدیدات جهانی شدن مستلزم شناخت مستمر و عمیق آن می
باشد. در این مقاله تلاش بر این است که جهانی شدن اقتصاد؛ عمدهترین جنبة جهانی
شدن| روشهای اندازه گیری آن| و همچنین مبانی| اثرات و عوامل موثر بر آن با دقت
بیشتری تبیین گردد. نتایج مطالعات در این
حوزه اشاره دارد که پدیده جهانی شدن بواسطه الزامات فناوری و محرکهای قوی سودآوری
تجارت آزاد، یک فرایند اجتناب ناپذیری بوده و استفاده از ظرفیتهای بالایی که این
پدیده ایجاد می کند و کاهش اثرات مخرب آن نیازمند علم ، عقلانیت و مدیریت مناسب
اقتصادی است.
مقدمه
جهانی
شدن فرایند پیچیده ای است که یکی از مشخصه های دهه پایانی قرن بیستم و مهمترین
چالش قرن بیست و یکم تلقی می شود. فقدان درک و تعریفی مشترک از این مفهوم زمینه
مباحث گسترده ای را فراهم کرده است.
جهانی
شدن همچون سایر تحولات بزرگ دنیای معاصر بسیاری از عرصه های امنیتی، زیست محیطی،
ارتباطات منطقه ای، جنبش های اجتماعی .... را متأثر نموده است.
هر
یک از این مسائل نیازمند بازسازی نقش خود
در ارتباط با تحولات جدید جهانی شدن می باشد. جهانی شدن یک موقعیت راهبردی را در
میان مسائل بین المللی جهت مطالعه و مباحثه پیدا نموده و به عنوان یکی از مهمترین
پدیده ها و فرآیندهایی که برای دهه های طولانی الگوی آینده زندگی بر روی زمین را
ترسیم می نماید در نظر گرفته شده است.
گرچه
واژه جهانی (global) بیش از چهار
صد سال قدمت دارد، اما اصطلاح (globalizing) (globalization)
از حدود سال 1960 رواج یافته است. مفهوم جهانی شدن به تدریج وارد محافل علمی شده
است. به گفته رابرتسون تا اواسط دهه 1980 این مفهوم از اعتبار علمی چندانی
برخوردار نبود. تعداد کتابهای موجود در فهرست کتابخانه کنگره تافوریه 1994 که در
آن از واژه (globalization) یا مشتقات آن
استفاده شده است فقط 34 عنوان بود، که هیچکدام از این کتابها قبل از سال 1987 چاپ
نشده است. در حالیکه این تعداد درماه ژوئن 1998 به بیش از 200 عنوان و در ماه ژوئن
1999 به بیش از 400 عنوان افزایش یافته است. این آمار نشاندهنده سرعت رشد پدیده
جهانی شدن در اندیشه عمومی می باشد.
تعریف
دقیقی از جهانی شدن وجود ندارد. در آثار گوناگون مربوط به جامعه شناسی، اقتصاد،
سیاست... تعریف های متفاوتی از این فرایند مشاهده می شود. دلایل این تفاوت چند
وجهی بودن پدیده یافرایند جهانی شدن می باشد. فرایند مورد نظر هم اقتصادی، هم
سیاسی و هم فرهنگی می باشد. تاکید بر هر کدام از جنبه ها به مفهوم خاصی منجر می
شود. مفهوم جهانی شدن درمتون علوم اجتماعی بعنوان ابزاری تحلیلی برای توصیف
روندهای تغییر در زمینه های گوناگون ظاهر شده است. در واقع جهانی شدن یک روند
مستمر و مداوم است و با استفاده از شاخص های کمی و کیفی در زمینه های سیاسی،
فرهنگی، ارتباطات ... می توان آن را مورد مطالعه قرار داد.
مارشال
مک لوهان در کتاب «جنگ و صلح دردهکده جهانی» تمدن را به سه دوره تقسیم می کند 1-
تمدن شفاهی یا کهکشان شفاهی 2- تمدن مکتوب یا کهکشان گوتنبرگ که با اختراع ماشین
چاپ آغاز گردید. 3- تمدن الکترونیک یاکهکشان مارکنی که بااختراع رادیو توسط مارکنی
شروع میشود. مک لوهان اعتقاد دارد که جهان امروز به سوی دهکده قدیم (تمدن شفاهی)
پیش می رود. زیرا زمینه ارتباط افراد به صورت چهره به چهره بیشتر فراهم گردیده و
فرهنگ شفاهی توسط رادیو و تلویزیون، ماهواره و اینترنت و... گسترش یافته است.
امانوئل
ریشتر (Richter) جهانی شدن را
شکل گیری شبکه ای می داند که در چارچوب آن اجتماعاتی که پیش از این در کره خاکی
دور افتاده و منزوی بوده اند، برپایه وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می شوند.
آنتونی
ماکفرو در کتاب «تاخیر بررسی های جهانی» می نویسد: چهار روند اساسی جهانی شدن به
ترتیب عبارتند از: رقابت قدرتهای بزرگ، نوآوریهای تکنولوژیک، جهانی شدن تولید و
مبادله، تجدد و نوگرایی.
ازنظر
گیدنز «جهانی شدن نه یک فرایند واحد بلکه مجموعه ای پیچیده ازفرایندهاست که به شکل
متناقض و گاه مخالف عمل می کند جهانی شدن تغییر و جابه جایی در کنه شرایط محیط
زندگی ما به حساب می آید. جهانی شدن شیوه امروزین زندگی ماست.
والتر
کنت جهانی شدن رامتعلق به آینده میداند و معتقد است که جهانی شدن مقوله ای متعلق
به زمان حال یا گذشته نیست بلکه در سطح جهانی تحولاتی رخ خواهد داد که مفهوم جهانی
شدن را تحقق می بخشد.
دیوید
هلد اساسا پدیده جهانی شدن را حرکت به سمت نوعی دموکراسی شهری می بیند که همراه آن
کثرت فرهنگی و اقتصادی نیز وجود دارد.
واترز
در تعریف جهانی شدن آورده است «فرایندی اجتماعی که درآن قید و بندهای جغرافیایی که
بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است از بین می رود و مردم به طور فزاینده
از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند.»
به
تعبیر دیگر جهانی شدن فرایندی است که در آن پدیده های انسانی رفته رفته ابعاد و
هویت جهانی پیدا می کنند. در علوم اجتماعی بتدریج «جهان» به عنوان واحد مورد
مطالعه مطرح می شود. علاوه بر این نگرش انسان نسبت به پدیده های اجتماعی متحول می
گردد. پس جهانی شدن هم درعرصه واقعیت اتفاق می افتد هم درعرصه اندیشه.
به طور خلاصه می توان گفت جهانی شدن عبارت است از:
پدیده
ای فراگیر و چند بعدی که در آن محدودیتهای زمانی و مکانی به حداقل رسیده و بیشترین
امکان دسترسی به اطلاعات برای اکثریت مردم فراهم می گردد.
و
یا:
فرایند
فشردگی زمان و فضا که به واسطه آن مردم دنیا کم و بیش و بصورتی نسبتاً آگاهانه
درجامعه جهانی واحد ادغام می شوند.
جهانی
شدن اقتصاد بارزترین و مشخص ترین نمونه جهانی شدن به شمار می آید. به عبارت دیگر،
جهانی شدن در بعد اقتصادی از گستردگی، سرعت و عمق بیشتری برخوردار است. وجه مسلط و
غالب اقتصاد در فرایند جهانی شدن به گونه ای است که ابعاد سیاسی و فرهنگی این
فرایند تحت تاثیر بعد اقتصادی آن شکل گرفته و تغییر می یابند. این مهم به عینه در
مباحث نظری و تئوریک جهانی شدن در معنای امروزی آن جلوه گر می باشد.
صندوق
بین المللی پول جهانی شدن اقتصاد را بصورت وابستگی متقابل اقتصادی فزاینده کشورهای
سرتا سر جهان بواسطه افزایش حجم و تنوع کالاها و خدمات فرا مرزی وانتقال بین
المللی سرمایه و همچنین بواسطه انتشار سریعتر و وسیعتر تکنولوژی تعریف می کند. این
فرایند متکی است بر بهبود فناوریهایی که هزینه های حمل و نقل و ارتباطات را کاهش
می دهد و همچنین متکی است بر نوآوریهای سازمانی که هر دو مقوله، طیف کالاها و
خدمات قابل مبادله را توسعه و گسترش می دهد. آزاد سازی تجارت و سرمایه گذاری
ومقررات زدایی بازارهای مالی جهانی شدن را تسریع می نماید.
جهانی
شدن اقتصاد از یک طرف در بردارنده محموعه ای از فرایندهاست که در سراسر جهان نمود
پیدا می کند و از طرف دیگر مستلزم سطوح بالای تعامل یا وابستگی متقابل میان دولتها
و جوامع که تشکیل دهنده جامعه جهانی هستند، میباشد. در این شرایط جهانی شدن اقتصاد
فرایندی رو به پیشرفت است که در آن تعاملات فرا مرزی به سرعت در حال شکل گیری و
گسترش بوده و وابستگی متقابل اقتصادی میان کنشهای واحدهای در حال جهانی شدن
(حکومتها و نهادهای عمومی و خصوصی یک کشور) درحال تعمیق می باشد.
سطحی
ترین شکل جهانی شدن اقتصاد این است که یک واحد اقتصادی در کشور «الف»، در قالب
اهداف تجاری دراز مدت در شیوه تولید با واحد اقتصادی دیگر در کشور «ب» رابطه ایجاد
می کند. اما شکل عمیق تر جهانی شدن اقتصاد، که آن را از دیگر اشکال بین المللی
متمایز می سازد، این است که یک واحد اقتصادی با تعداد زیادی از واحدهای اقتصادی
دیگر در سراسر جهان درتعامل باشد، این تعامل شامل شبکه ای زنجیروار از ارزش
افزوده، انتقال آسان و سریع سودهای بدست آمده و هزاران نوع دیگر از همکاری است.
جهانی
شدن اقتصاد آخرین مرحله گسترش سرمایه داری و فعالیتهایی است که مبدأ آن به دوران
ما قبل صنعتی شدن باز میگردد. ضرورتاً سرعت و پیشرفت این روند ناشی از توسعه
تکنولوژیهای ارتباطی و حمل ونقل و عملکرد حکومتها در ایجاد، مدیریت، و هدایت
توانائیها و ظرفیتهای اقتصادی است این روند دو بعد کمی و کیفی را شامل می شود.
به
لحاظ کمی جهانی شدن اقتصاد در افزایش تجارت، حرکت سیال سرمایه ها و سرمایه
گذاریها، افزایش مسافرتها و مهاجرتها و .... تبلور می یابد. از این به بعد بعنوان
وابستگی متقابل فراملی یاد می شود. اما بعد اصلی جهانی شدن اقتصاد در تحولات کیفی
است. این تحولات برخلاف بعد کمی که ویژگی قرن بیستم است در سالهای اخیر به عینه
خود را نشان داده و در قالب تسلط متغیرهای اقتصادی بر تعاملات بین المللی، ظهور
بازیگران جدید جهانی و توسعه سریع فن آوریهای ارتباطی تبلور یافته است. این تحولات
سبب گردیده بسیاری ازنظریه پردازان از پایان یافتن دوران بین المللی (international) و آغاز دوران جهانی (Global)
سخن به زبان آورند.
در
یکپارچگی فزاینده اقتصادهای جهان و ظهور پدیده جهانی شدن و توسعه و تکامل آن عوامل
زیر نقش اساسی و بنیادین داشته اند.
توسعه
کمی و کیفی تجارت در سطح جهانی از مهمترین، اساسی ترین و بارز ترین عناصر جهانی
شدن اقتصاد به شمار می آید. این عنصر که سابقه ای به قدمت فرایند جهانی شدن اقتصاد
دارد، بار اصلی و اولیه این فرآیند را بر دوش می کشد. به عبارت دیگر تجارت بین
المللی اولین نمود و سمبل جهانی شدن اقتصاد به حساب می آید که سابقه آن به اواسط
قرن نوزدهم بر می گردد. درواقع تجارت آزاد شکل مطلوب و کارآمد جهانی شدن اقتصاد
است. مبنای اصلی این نظریه مبتنی بر آراء کلاسیک دانشمندان لیبرال یعنی آدام اسمیت
و ریکاردو می باشد. آدام اسمیت با طرح تقسیم بین المللی کار آزادی بازرگانی بین
الملل را توصیه و تشویق نمود. آدام اسمیت با طرح تئوری مزیت مطلق و ریکاردو با
ارائه مزیت نسبی در تجارت بین الملل نشان دادند که چنانچه روند تحولات تجاری میان
کشورهای مختلف آزاد گزارده شود و دولتها در ان
مداخله نکنند همه کشورهای طرف تجاری سود خواهند برد.
با
این حال در عصر جهانی شدن اقتصاد تجارت از شکل سنتی و محدود خود خارج شده و در
قالبهای جدید یعنی مدیریت تجارت جهانی از سوی سازمان تجارت جهانی (WTO) و ظهور منطقه گرایی و در پیوند با پدیده های
دیگر اقتصاد جهانی یعنی سرمایه گذاری مستقیم خارجی و بازارهای مالی ، به روند روبه
رشد خود ادامه می دهد. این روند در فرایند جهانی شدن اقتصاد به اندازه ای مهم است
که برخی جهانی شدن را تغییر شکل تولید، توزیع وبازاریابی کالا ها و خدمات وهمچنین
گسترش رژیمهای تجاری بین المللی به همه کشورها تعریف می کنند.
ب ـ گات (GATT) و سازمان تجارت
جهانی (WTO)
در
30 اکتبر 1947 تعداد 23 کشور در کنفرانس هاوانا موافقتنامه ای را تصویب کردند که
به موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت مشهور است. یکی از خواسته های مهم مطرح شده در
این سند تأسیس یک سازمان جهانی برای نظم بخشیدن به تجارت بین الملل بود. این مسئله
به 48 سال زمان نیاز داشت تا این خواسته که در واقع تبلور ادعای حاکمیت جهان شمول
اندیشه لیبرالیسم اقتصادی بود تحقق یابد. از سال 1995 سازمان تجارت جهانی آغاز به
کار نمود.
گات
با هدف حذف موانع تجاری و آزاد سازی تجارت بین الملل موجودیت یافت. در سال 1994
تعداد 124 کشور در آن عضویت داشتند. دور اروگوئه 1994-1986 بسط کامل مقررات گات
بود که در آن کشورهای عضو ملزم به ایفای تعهدات خود شدند. سازمان تجارت جهانی
برخلاف گات قدرت اجرایی پیدا کرد. در این دوره مقررات آزاد سازی از تجارت کالا
فراتر رفت و سایر جنبه های تجارت بین الملل را نیز در بر گرفت. ( در این دوره،
موافقتنامه عمومی راجع به تجارت خدمات (GATS) موافقتنامه
راجع به جنبه های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت معنوی، تفاهم نامه راجع به قواعد و
رویه های حاکم بر سیستم حل اختلاف و تفاهم نامه مکانیسم بررسی خط مشی تجاری نیز به
سایر مقررات گات اضافه شد)درحال حاضر حدود 140 کشور بزرگ عضو سازمان تجارت جهانی
هستند که تقریبا 90 درصد تجارت جهانی را به خود اختصاص داده اند. با توجه به
مقررات خاص این سازمان در برخی موارد کشورهای عضو می توانند تا 600 درصد بر
کالاهایی که از کشورهای غیر عضو وارد کشورشان می شود تعرفه ببندند به عبارت دیگر
عضو نبودن در این سازمان به معنای انزوای بین المللی و ناتوانی در صدور کالا به
سایر کشورهااست.
در
واقع استقلال و کارکرد بازارهای مالی ملی در عصر جهانی شدن به شدت تحت تاثیر عوامل
مالی و پولی بین المللی کاهش یافته است. این مساله به طور طبیعی یکی از زمینه های
چالش حاکمیت ملی دولتها درعرصه سیاستگذاری و مدیریت ساختار مالی و پولی آنها به
شمار می رود. حجم بازارهای مالی در مقایسه با حجم تجارت به سرعت رشد کرده و به یک
عامل مهم و نیروی پیش برنده جهانی شدن اقتصاد تبدیل شده است. به گفته دراکر"... حرکت سرمایه به جای تجارت کالا و خدمات،
به صورت موتور محرک اقتصاد جهانی در آمده است."
سرمایه جهانی با تسهیلاتی که سیاست مقررات زدایی و ازاد سازی کشورهای غربی برای آن
ایجاد کرده اند هم از نظر تحرک و هم از نظر حجم سالانه افزایش یافته است. در 1995
روزانه 1200 میلیارد دلار ارز معامله گردید که این میزان تقریباً حدود 50 برابر
ارزش تجارت جهانی کالا و خدمات است. درحالی که در اوایل دهه 1970 و پیش از آزاد
سازی بازارهای سرمایه، ارزش معاملات ارزی تنها شش برابرارزش تجارت (واقعی) بود.
تحولات
اقتصاد جهانی به نحوی است که امروزه کالاهای صنعتی واسطه ای بخش مهمی از تجارت بین
الملل را تشکیل می دهند. این امر مبین آن است که محل استقرار کارگاه های صنعتی
مانند گذشته نیست. امروزه کارگاهها یا صنایعی که وارد تجارت بین الملل می شوند
تنها و به طور کامل در یک کشور یا یک بلوک استقرار نمی یابند. شرکت های چند ملیتی
که به مرور نقش آنها افزایش می یابد مواد لازم را از کشورهای مختلف میگیرند و
کالاهای تولیدی را نیز در کشورهای مختلف به فروش میرسانند. یک شرکت چند ملیتی ممکن
است درکشوری پژوهش کند، در کشوری دیگر قطعات صنعتی بسازد، در کشور سوم آنها را
مونتاژ کند، در کشور چهارم کالاهای ساخته شده را به فروش برساند وبلاخره سود حاصل
را در بانک های کشور پنجم به سپرده بگذارد. در چنین شرایطی مفهوم تولید ملی، شرکت
ملی، یا صنایع ملی تغییر ماهوی یافته و کشورها باید سعی کنند در هر مرحله از ساخت
یک کالا بیشترین سود و ارزش افزوده را به دست آورند.
بر
اساس برآورد دانینگ در سال 1988 حدود 20000 شرکت فرا ملی وجود داشت. دارایی خارجی
این شرکتها در خارج حدود 1/1 هزار میلیارد (برابر با 8 درصد تولید ناخالص جهان) و
کل دارایی آنها بیش از 4 هزار میلیارد دلار بود. این شرکتها 30-25 درصدکل تولید
ناخالص داخلی اقتصاد بازار، 75 درصد تجارت بین المللی کالاها و 80 درصد مبادلات
تکنولوژی و مهارتهای مدیریتی را در اختیار داشتند. 300 شرکت بزرگ از این شرکتها
حدود 70 درصد سرمایه گذاری خارجی و 25 درصد سرمایه جهان را در اختیار دارند.
نه تنها تعداد شرکتهای چند ملیتی بلکه حوزه نفوذ آنها در حال گسترش است. این
شرکتها مرزهای جغرافیایی را ازمیان برداشته و به جهانی شدن اقتصاد کمک موثری کرده
اند.
رایانه،
ماهواره، واز همه مهمتر عصر رسانه های الکترونیک Electronic
media age آغاز گر عصر جدیدی از نقش ارتباطات در رشد مبادلات اقتصادی می
باشد. فن آوری نوین، حرکت سرمایه میان کشورها را به مراتب سریع تر کرده است.
بطوریکه روزانه در معاملات ارزی بیش از 1000 میلیارد دلار جابه جا می شود. به علت سرعت
زیاد گردش سرمایه و کند بودن نسبی سرعت جا به جایی کالا، دنیای سرمایه از دنیای
کالا جدا شده است. تنها حدود 5 درصد از این تجارت ارزی همراه با تجارت کالا یا
خدمات بوده و بقیه آن سوداگری و در واقع استفاده از تفاوت قیمتهای منطقه ای است.
انقلاب در تکنولوژی اطلاعات هزینه های ارتباطات از راه دور را کاهش داده و فاصله
را در فعالیت های اقتصادی به حداقل رسانیده است. بین سالهای 1930 و 1996 هزینه سه
دقیقه مکالمه تلفنی بین شهرهای نیویورک و لندن از 300 دلار (به قیمت سال 1996)
تنها به 1 دلار کاهش یافت. کاهش شدید هزینه های ارتباطی و حمل و نقل موجب یکپارچگی
هر چه بیشتر بازارها، مصرف کنندگان، تولید کنندگان و فروشندگان شده است. انواع
فعالیتهای اقتصادی شامل خرید و فروش و خدمات، معاملات پولی، کنفرانس از راه دور،
آموزش از راه دور و کار کردن از راه دور را می توان با کمک شبکه های ارتباطی یعنی
تلفن و اینترنت انجام داد.
در
واقع انقلاب ارتباطات و اطلاعات که محصول توسعه پویای تکنولوژی است، روند ادغام و
تملکهای فرامرزی را آسان ساخته و موانع و محدودیتهای فیزیکی و جغرافیایی را از بین
برده و خنثی کرده است. در حال حاضر با دیجیتالی شدن بازارهای مالی و سرمایه،
بسیاری از خدمات مورد نیاز در اسرع وقت با کمترین هزینه قابل انتقال می باشد.
برای
مطالعات وتحقیقات تجربی لازم و ضروری است که مفاهیم کلیدی را اندازه گیری کرده و
بتوان آنها را بصورت متغیرهای کمی (شاخص) بیان کرد. به طور اساسی بنای علم به معنی
خاص کلمه و پیشرفت و تکامل بعدی آن مدیون و مشروط به تعریف و تصریح متغیرها و
مفاهیم به صورت عملیاتی بوده است. شاید در نگاه اول بنظر رسد که نتوان جهانی شدن
را با توجه به وسعت وگستردگی زیاد آن بصورت کمی و آماری بیان کرد، اما در این
راستا تلاشهای تحسین برانگیزی انجام شده و روشهایی برای سنجش و بیان کمی جهانی شدن
ارائه و بسط داده شده است.
یک
روش اندازه گیری جهانی شدن اقتصاد این است که قیمت ها و نرخ های بهره داخلی تا چه
اندازه تغییرات شاخصهای مربوطه بین المللی را منعکس می نمایند (قیمت های داخلی تا
چه اندازه متاثر از نوسانات قیمت های جهانی هستند): اگر بازارها کاملاً یکپارچه
باشند، قیمت ها در همه جا یکسان خواهند بود. اندازه گیری وسعت و میزان جذب موجودی
تکنولوژی و دانش جهانی توسط یک کشور روش مفید دیگری می باشد. اما درعمل محاسبه یک
چنین شاخصهایی سخت و دشوار است. در یک روش دیگر برای اندازه گیری جهانی شدن اقتصاد
دو سری شاخص ارائه می گردد، شاخصای مستقیم یکپارچه شدن که عبارتند از:
نسبت
تجارت به تولید ناخالص داخلی (GDP)، ونسبت سرمایه
گذاری مستقیم خارجی به تولید ناخالص داخلی. و شاخصهای غیر مستقیم یکپارچه شدن در
اقتصاد جهانی که عبارتند از: رتبه بندی های اعتباری (شاخص دسترسی به بازارهای بین
المللی سرمایه)، تعرفه ها (شاخص تفاوت بین
قیمت های داخلی و خارجی)، و سهم مصنوعات
در صادرات.
A.T.Kearney
/ شاخص جهانی شدن مجله سیاست خارجی (آمریکا) نیروهای پیشبرنده یکپارچگی و تعامل
ایده ها، افراد و اقتصادهای سراسر جهان را تشریح و تجزیه و تحلیل می نماید. (ای.
تی. کرنی یکی از بزرگترین وسریعترین شرکتهای در حال رشد مشاوره مدیریت است که در سطح
جهانی خدمات مشاوره ای ارائه می کند). این شاخص پدیده جهانی شدن را در 50 کشور در
حال توسعه وبازارهای مهم در حال ظهور جهانی دنبال می نماید. در چارچوب این شاخص،
عوامل موثر برجهانی شدن به دو دسته تکنولوژیکی و غیر تکنولوژیکی تقسیم می شوند.
جهانی شدن تا قبل از سال 1997 (زمان شیوع بحرانهای مالی و تضعیف مبادلات و جریانات
تجاری) تحت تاثیر عوامل غیر تکنولوژیکی، یعنی همان جریانات پول، سرمایه، و کالا و
خدمات بوده که دارای یک روند شدیداً فزاینده بود. اما از سال 1997 تکنولوژی موتور
محرک جهانی شدن گردید. در بخش عوامل تکنولوژیکی سه عامل زیر مورد توجه قرار می
گیرد:
الف)
سهم جمعیت آنلاین از کل جمعیت
ب)
سرانه تعداد میزبانهای اینترنتی
ج)
سرانه تعداد خدمات دهندگان دارای امنیت
و در
بخش عوامل غیر تکنولوژیکی نیز: تجارت کالاها و خدمات، جریانات سرمایه ای و
ارتباطات شخصی مورد ملاحظه قرار میگیرد.
براساس
شاخص A.T.kearney شاخص دیگری به نام شاخص جهانی شدن 2002 بسط وتوسعه یافته است، که البته این رویه در
سالهای بعد نیز دنبال شده است. شاخص جهانی شدن 2002 شامل سیزده متغیر است که سطح
روابط و مناسبات یک کشور را با کشورهای دیگر پوشش می دهد. این سیزده متغیر عبارتند
از:
1ـ
تجارت بین الملل 2ـ سرمایه گذاری
مستقیم خارجی
3ـ
سرمایه گذاری در سهام و اوراق بهادار
4ـ
پرداختیها و دریافتیهای در آمدی
5ـ
مسافرت و جهانگردی بین المللی
6ـ
ترافیک تلفنهای بین المللی
7ـ
پرداختها و دریافتهای بین المللی
8ـ
تعداد سفارتخانه ها در هر کشور
9ـ
عضویت در سازمانهای بین المللی
10ـ
مشارکت در انجام ماموریتهای شورای امنیت سازمان ملل
11ـ
نسبت تعداد کاربران اینترنتی به کل جمعیت
12ـ
سرانه تعداد میزبانهای اینترنتی
13ـ
سرانه تعداد خدمات دهندگان امنیتی
شاخص
جهانی شدن 2002، 62 کشور که 85 درصد جمعیت جهانی و 90 درصد تولید اقتصادی جهان را
دارا هستند در بر میگیرد. بر طبق محاسبات این شاخص چهار رتبه اول جهانی شدن
(کشورهایی که بیشترین یکپارچگی و تعامل با اقتصاد جهانی را در سال 2002 داشته اند)
بترتیب به کشورهای آمریکا، کانادا، سوئیس و سنگاپور تعلق داشته و ایران نیز در
رتبه آخر قرار گرفته است.
آیا
پدیده جهانی شدن اساساً مفهوم جدید و تحول تازه ای محسوب می شود؟ آیا پدیده جهانی
شدن گسست کامل از وضعیت گذشته وتحولات اجتماعی پیش از خود است؟ آیا پدیده جهانی
شدن تکامل روند مراحل گذشته است؟ تلاش برای پاسخ به سوالات فوق به رویکردها و
دیدگاههای مختلفی انجامیده است. به طور خلاصه می توان این دیدگاههای گوناگون
درباره پیشینه جهانی شدن را به دیدگاههای لیبرالی، رادیکال ودیدگاهی که تاکید بر
فن آوری ارتباطی دارد تقسیم نمود:
دیدگاه
لیبرال: جهانی شدن را جزئی ازتاریخ تجدد می دانند و هیچ گونه گسست یا دگر گونی
کیفی و بنیادی را نمی پذیرند. تعدادی از آنان همچون فوکویاما در کتاب پایان تاریخ
و آخرین انسان مدعی اند که با فروپاشی اتحاد شوروی سابق، غرب و لیبرالیسم بر تمامی
ایدئولوژیها و اندیشه بشری غلبه یافته است. گسترش پروژه لیبرالیسم درتجارت آزاد،
دموکراسی، حقوق بشر ظهور و بروز می یابد. در حقیقت جهانی شدن همان روند تکاملی
مدرنیته و تجدد است، عصر دولت ـ ملت در برابر بازار و ساز کارهای آن به پایان
رسیده است.
دیدگاه
رادیکال: جهانی شدن را تداوم گذشته می داند. مارکسیستهای رادیکال و رادیکالیستهای
مذهبی در طیف این رویکرد قرار دارند. آنها جهانی شدن را مترادف آمریکایی شدن جهان
میدانند. ازنظر آنان جهانی شدن آخرین مرحله امپریالیسم است. باید برای جلوگیری از
جهانی شدن سرمایه داری در ابعاد مختلف مبارزه کرد.
دیدگاهی
که بر تکنولوژی ارتباطی تاکید می نماید. در دو دهه اخیر، شدیدترین فشردگی زمان ـ
فضا صورت گرفته است. فن آوریهای ارتباطی، زمان و فضا را بسیار فشرده کرده و به
آرمان دهکده جهانی واقعیت بخشیده است. زیر فشارهای حاصل از دگرگونی و تحولات فنی و
اقتصادی، زمان و فضا چنان به هم ریخته است
که چگونگی رویارویی با احساس فشردگی شدید دنیاهای فضایی و زمانی به صورت ضرورتی
گریز ناپذیر در آمده است. به بیان دیگر تجربه انسان از زمان و فضا بسیار متغیر و
سیال شده است و این به معنی جهانی شدن می باشد.
جهانی
شدن اثرات و نتایج بسیار برجسته و بنیادینی را بدنبال دارد که در این بخش به
اختصار به آنها اشاره خواهد شد.
1ـ
روند شفاف و ویترینی شدن جهان : پیشرفتهای تکنولوژیکی اطلاعات و ارتباطات به تکوین
وظهور یک سیستم باز اطلاعاتی open information system
در سطح جهانی کمک کرده است. این سیستم باز بوسیله کلیه کسانی که به تلفن، تلکس،
رادیو، کامپیوتر، (اینترنت) دسترسی دارند ساخته میشود. این سیستم چند مرکزه است نه
یک مرکزه، یک طرفه هم نیست بلکه چند طرفه است. در این سیستم باز، شبکه های عظیم
رسانه های دولتی وغیر دولتی مانند تلویزیون و ماهواره تنها بخشی از بازیگران آن
هستند.
2ـ
ظهور اقتصادی فراتر از اقتصاد متعارف جهانی: بارشد اقتصاد صنعتی ظهور پدیده اقتصاد
بی وزن حائز اهمیت است. در حالیکه میزان حجم فیزیکی مواد اولیه و کالاهایی که هم
اکنون در سطح جهان مبادله میشود با سه دهه پیش یکسان است، اما ارزش افزوده ناشی از
این فعالیت های اقتصادی پنج برابر شده است گویی اقتصاد بی وزن که مبتنی بر اطلاعات
و ارتباطات الکترونیکی است، بر فراز مرزها عمل می کند و ادامه حیات می دهد.
خریداران و فروشندگان به دور از کنترل موثر دولتها می توانند وارد آن شوند و
نیازمندیهای خود را بر اساس سود متقابل تأمین کنند.
3ـ
ظهور پدیده ریسک که ابعاد آن جهانی است. جامعه شناسان از ظهور جامعه ریسکی سخن می
گویند که نمی دانیم فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. جهان با ریسکهای ناشی ازاعمال
تواناییهای علمی و تکنولوژی روبروست. سلاحهای ویرانگر اتمی، میکروبی، شیمیایی،
بیماریهای ناشی از تولیدات انبوه صنایع غذایی (مانند جنون گاوی) تخریب محیط طبیعی
و زیست بشر... همگی از نمو نه های مدرن و جهانی هستند. دولتها با پدیده های خطر
خیزی روبرو هستند که کنترل آن در دسترس آنها نبوده ولی با عواقب آن درگیرند.
4ـ
روند رقابت ایدئولوژیک در سطح جهانی، که با فرو پاشی بلوک شرق به پایان نرسیده است
(بعنوان مثال، رقابت ایدئولوژی اسلام سیاسی با دموکراسی لیبرال در سطح جهانی و با
جنبه های ضد اخلاق جامعه مدرن) رقابتهای فرا ملی ایدئولوژیک و جنبشهای اجتماعی
همگی به روند جهانی شدن امور کمک می کنند.
5ـ
کاهش قدرت دولتها:
نظم
قدیم سیاسی در خصوص دولت درحال از بین رفتن است و روند تجدید ساختار، اقتدارهای
سیاسی متفاوتی را به وجود خواهد آورد. دولت جدید هم پاسخی به تغییرات اجتماعی پسا
مدرن و هم عکس العملی به روندهای خارجی جهانی شدن است. نه تنها بازیگران، ساختارها
و نیروها بیشتر به هم متصل شده اند بلکه در تمامی سطوح از یک بخش به بخش های دیگر
تداخل و هم پوشانی ایجاد شده است.
همچنین
جهانی شدن موجب عقب نشینی دولت از جایگاه مسلط خود در مسائل اقتصادی و اجتماعی می
شود بطوریکه امکان اجرای اقتصاد کینزی را منتفی ساخته است.
جهانی
شدن سبب کاهش اقتدار دولت در زمینه تامین رفاه جامعه می شود. پرداخت مستمری های
اجتماعی از محل مالیات های عمومی که به درآمد دولت لطمه می زند روز به روز کاهش می
یابد. سن لازم برای دریافت این گونه مستمری های دولتی در کشورهای ایتالیا، فرانسه
و آلمان افزایش یافته است. حتی دولت قادر به حمایت از کسانی مانند کشاورزان، ماهی
گیران، معدن چیان یا تولید کنندگان فولاد، هم به دلیل ضعف مالی و هم به دلیل رقابت
خارجی نخواهد بود. اجماع جهانی بر مردود انگاشتن نظام حمایتی در اقتصاد و تآیید
اقتصاد ازاد استوار است. تجربه ملی در برخی کشورها حاکی از آن است که چنین
حمایتهایی اغلب به سود بخش ناکار آمد وناتوان از رقابت تمام می شود و نتیجه مفیدی
در پی ندارد. در مورد نرخ تورم، دولت ها به ظاهر با کنترل حجم پول در گردش و تنظیم
ارزش آن از طریق تغییر در نرخ بهره عمل می کنند اما در این زمینه نیز فن آوری،
اقدامات آن ها را بی اثر خواهد کرد. استفاده از کارتهای اعتباری در امریکا و
انگلیس به سرعت افزایش می یابد و قدرت خریدی ایجاد می کند که دولت قدرت مهار آن را
ندارد. داد و ستد پولی و خرید الکترونیکی از راه اینترنت حتی به مراتب راحت تر و
بهتر از نظارت های دولتی هستند و توانایی تخریبی بیشتری نیز دارند.
با
توجه به گسترة مفهوم جهانی شدن و تعدد ابعاد آن، انتقادات و مخالفتهای با آن نیز
بسیار متنوع و زیاد بوده که پاره ای از آنها بشرح زیر می باشد:
در
عرصه بین الملل ما شاهد بسط و گسترش روند دیگری تحت عنوان منطقه گرایی هستیم که
مخالف جریان جهانی شدن است و لذا به چالشهای آن فزونی می بخشد. منطقه گرایی خصوصاً
در موقعیتهایی که کشورهای عضو دارای قابلیتهای اقتصادی مطلوبی هستند دارای کارکردی
متضاد با پدیدة جهانی شدن است. اتحادیه اروپا، و اتحاد نفتا نمونه هایی از آن می
باشد. منطقه گرایی راهبردی میانه در حد فاصل ناسیونالیسم اقتصادی، از یک سو، و
تجارت آزاد و جهانی شدن از سوی دیگر است. کشورهای عضو منطقه اقتصادی نسبت به
یکدیگر تسهیلات ویژه اقتصادی و کاهش تعرفه ها و حقوق گمرگی و... را مقرر میدارند
اما در رابطه با کشورهای غیر عضو سختگیری کمی و کیفی می کنند. شایان ذکر است که در
خصوص تضاد منطقه گرایی و جهانی شدن بین دانشمندان اجماع کلی وجود ندارد و عده ای
به تضاد بین این دو وعده ای دیگر به همگرایی و همسویی آنها اعتقاد دارند.
تهدیدات
زیست محیطی کل کرة زمین را به خطر انداخته است سه تهدیدعمده نسبت به محیط زیست عبارتنداز: تولید مواد زاید
(زباله)، آلودگی و تهی شدن منابع معدنی.
حجم
استفاده ازکودهای شیمیایی یا حشره کش ها
ویرانی واقعی زمین و افزایش سطح ایمنی و مقاومت حشرات را در پی داشته است.
به گفته بک در زیر ریسک های نوگرایی، دیر یا زود صید و صیاد به یک سرنوشت دچار می
شوند. دست اندازی به منابع زیست محیطی می تواند قابلیت سود آوری زمین های کشاوزی،
جنگل ها یا منابع ماهیگیری را نابود کند ومشروعیت شرکتها و حتی حکومت ها را از بین
ببرد.
آلودگی
فرا مرزی نظیر باران اسیدی، نشرگاز گلخانه ای که نمی توان به وسیله یک دولت جلوی
آن را گرفت بیانگر شرایط جدید جهانی است.
شکاکان
یکپارچگی جهانی معتقدند همه صحبتها راجع به یکپارچگی جهانی اشتباه است. در واقع
نویسندگان راست گرای طرفدار اقتصاد مبتنی بر بازار محرک آن می باشند. اینان مدافع
کاهش سیستم رفاهی و حمایتی کارگران بوده و رقابت در یک بازار یکپارچه جهانی و
جدایی از اقتصاد ملی را پیشنهاد می کنند. مدافعان این نظریه بیشتر چپ سنتی اند.
پل
هرست و تامپسون با جهانی شدن اقتصاد مخالفند آنها مدعی اند که اقتصاد نه جهانی
بلکه بین المللی است چرا که هنوز دولت- ملت ها هم از نظر اقتصاد داخلی شان و هم از
نظر توافقات مربوط به مدیریت روابط اقتصادی در فراسوی مرزهای ملی، قدرتمندترین
بازیگران اقتصادی هستند.
برخی
پژوهشگران، جهانی شدن را افسانه ای بیش نمی دانند. از نظر آنان شرکت های فراملی
وجود خارجی ندارند. مالکان و سهامداران اصلی چنین شرکتهایی تبعه کشوری معین هستند.
اقتصاد جهانی حقیقتاً مبتنی بر محور آمریکای شمالی، اروپا و ژاپن می باشد، هنوز
بیشتر سرمایه گذاری مستقیم خارجی به کشورهای پیشرفته صنعتی محدود می شود.
غفلت
از مبارزه طبقاتی، تاثیر سوء بر بازار کار و اشتغال، افزایش فقر و نابرابری و کاهش
قابل توجه سطح حمایت دولت از دلایل عمده مخالفت با آن می باشد.
و از
این قبیل انتقادات و تجزیه و تحلیل در ادبیات جهانی شدن بسیار فراوان بچشم می خورد
که برخی از آنها سست و بی پایه بوده ولی پاره ای از آنها قابل تأمل می باشد.
در
هر حال به نظر می رسد جهانی شدن که ریشه و بنیان آن به اقتصاد (مبادله و تجارت و
افزایش رفاه و کارآیی) بر می گردد به یمن پیشرفتهای خارق العاده تکنولوژیک و
ارتباطات با سرعت و پرشتاب در حال توسعه و گسترش است. تحولات مستمر و عمیق در فنون
ارتباطی و شکل گیری یک نظام ارتباطی جدید مبتنی بر زبان همگانی دیجیتالی، بنیاد
مادی جامعه را چنان دگرگون کرده که هیچ گونه انزواگزینی و حاشیه نشینی را بر نمی
تابد.
بسیاری
از نظریه پردازان وجه غالب جهانی شدن را اقتصادی می دانند. از دیدگاه آنان گرچه
جهانی شدن بسیار فراگیر است و بر همه حوزه های زندگی اجتماعی تاثیر می گذارد اما
برجسته ترین مصداق های این فرایند به حوزه اقتصاد اختصاص دارد چنانچه جهانی شدن را
یک پدیده اقتصادی در نظر بگیریم آن به عنوان یک انتقال از جهانی با قتصادهای ملی و
مجزا به سمت اقتصادی جهانی یعنی جایی که تولید بین المللی شده و سرمایه های ملی به
طور سریع و آزاد در میان کشورها جریان دارد، تلقی می گردد. در چنین فضایی قدرت
تأثیر و نفوذ فراملی نهادهای مالی و اقتصادی بین المللی روز به روز در حال گسترش
است.
این
پدیده و فرایند متکثر، متحول و در حال توسعه و گسترش که حجم زیادی از ادبیات
اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را به خودش اختصاص داده، الزامات و تغییرات و
تحولات اساسی و مهمی را بدنبال دارد که مواجهه با آنها، عقلانیت و مدیریت بالایی
را می طلبد.
1. استرنج، سوزان،”جهانی شدن، فرسایش اقتدار کشور و تحول
اقتصاد جهانی“، فصلنامه سیاست خارجی، سال چهارم، شماره2، ویژه جهانی شدن اقتصاد،
1379.
2. ایران زاده، سلیمان، ”جهانی شدن و تحولات استراتژیک در
مدیریت“، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 168-167، 1380.
3. توحید فام، محمد، ”جهانی شدن و نظریه دولت حداقل“، فصلنامه
سیاست خارجی، شماره2، 1380.
4. جعفری، اصغر، ”جهانی شدن اقتصاد و جایگاه ایران“، سیاست ها
و پژوهشهای اقتصادی، شماره ....، سال....
5. جهانشاهی، امید، جهانی شدن فرهنگ و پساتجددگرایی، روزنامه
نوروز، 18/9/1380.
6. سیدنورانی، سید محمدرضا، و امیر حسینی محمودی، ”بررسی نقش
شرکتهای چند ملیتی در توسعه صادرات خودرو“، اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 174-173،
1380.
7. عزیزی، خسرو، ”ایران و سازمان جهانی بازرگانی“، اطلاعات
سیاسی- اقتصادی، شماره 176-175، 1381.
8. فصلنامه راهبرد، نشریه مرکز تحقیات استراتژیک، شماره 27،
1382، 142-110.
9. قریب، حسین، ”جهانی شدن و چالشهای امنیتی جمهوری اسلامی
ایران، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 168-167، 1380.
10.
گل محمدی، احمد،
جهانی شدن، فرهنگ، هویت، نشر نی، تهران، 1381.
11.
گیدنز، آنتونی،
پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، مرکز، تهران، 1377.
12.
مردانی گیوی،
اسماعیل، ”جهانی شدن: نظریه ها و رویکردها“، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره
168-167، 1380.
13.
نش، کیت، جامعه
شناسی معاصر، ترجمه محمد تقی دلفروز، کویر، 1380.
14.
واترز، مالکوم،
جهانی شدن، ترجمه اسماعیل مردانی و سیاوش مریدی، سازمان مدیریت صنعتی، تهران،
1379.
15.
یونسیان، مجید،
”گفتگوی تمدنها و جهانی شدن“، همشهری، 13/بهمن/1380.
1.
Foreign Policy
(Magazine)| Washington| D.C| 2001: Measuring Globalization.
2.
Foreign Policy|
Washington| D.C| 2002: 2002 Globalization Index.
3.
IMF| World Economic
Outlook| Washington| D.C| 1997.
سیستم انبارداری آنلاین
سامانه انبارداری
سیستم انبارداری
سامانه انبارداری آنلاین
سیستم انبار
سامانه انبار
سیستم انبار آنلاین
سامانه انبار
نرم افزار انبارداری آنلاین
نرم افزار انبارداری
انبارداری تحت وب
سیستم انبار تحت وب
سیستم مدیریت چند انبار
کاردکس کالا
کاردکس کالا در انبار
طبقه بندی انبار
مدیریت درخواست های PM
کدینگ کالا
مدیریت درخواست های
کاردکس مالی کالا در انبار
کاردکس مالی
رسید انبار
رسید ورود کالا به انبار
حواله انبار
حواله خروج کالا از انبار
درخواست کالا از انبار
ثبت درخواست از انبار
درخواست خرید کالا
ثبت درخواست خرید کالا
درخواست بازگشت کالا
بازگشت کالا به انبار
انتقالی بین انبارها
جابجائی کالا بین انبارها
رسید انبار مستقیم
ثبت کالا در انبار مستقیم
موجودی کالا در انبار
بروزرسانی خودکار موجودی کالا
نقطه سفارش کالا
نقطه سفارش
نقطه سفارش کالا در انبار
سیستم چند انباره
مدیریت چند انبار
سیستم تحت وب انبار
انبار وب بیس
حسابداری انبار
جانمائی کالا در انبار
افتتاح انبار