چارچوبی برای ارزیابی سیا ستهای فعال بازار کار
نویسنده: گال پیر
گروه اقتصاد دانشگاه وارویک
گروه اشتغال و آموزش دفتر بینالمللی کار – ژنو
مترجمین: مرضیه خاکستری و محمد رضا
صدق گویا
مرکز آمار و اطّلاعات بازار کار
فروردین 1385
چکیده:
هدف این مقاله تدوین چارچوبی برای ارزیابی سیاستهای فعال بازار کار است که هم از
لحاظ نظری قابل قبول و هم در عمل قابل اجرا باشد. برای درک اهمیت و لزوم ارزیابی
سیاستهای فعال بازار کار بهترین راه شناخت نحوه عمل و تاثیرات این سیاستها بر
بازار کار میباشد. اثرات پیچیده و گاه ضد و نقیض اجرای یک سیاست و جنبههای
اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن موضوعات مورد بحث در ارزیابیهای سیاستهای فعال بازار
کار است.
سیاستهای فعال بازار کار یکی از ابزارهای در دست سیاستگذاران و برنامهریزان
برای افزایش توانایی اشتغال افراد دارای نقاط ضعف در بازار کار، میباشد. اینگونه
سیاستها عمدتا شامل آموزشهای فنی و حرفهای، ایجاد مستقیم شغل از طریق ارائه
تسهیلات و یا یارانههای مزدی و واسطهگریهای شغلی به منظور تسهیل ارتباط بین
کارجویان و کارفرمایان، میباشد.
اجرای اینگونه سیاستها مسلماً دارای اثرات متعدد و پیچیدهای بر مولفههای
بازار کار است، بویژه تاثیر اجرای سیاستهای فعال همراه با اجرای سایر سیاستها و
وجود قوانین و نهادهای مختلف همواره بحث برانگیز بوده است. در واقع ارزیابی
سیاستهای فعال بازار کار به بررسی میزان اثر بخشی این سیاستها، بویژه در حوزه
ایجاد اشتغال میپردازد.
فنون مختلفی برای انجام یک ارزیابی علمی وجود دارد که هریک دارای نقاط ضعف و
قوت خاص خود میباشد و هیچ یک به تنهایی پاسخگوی تمامی ابعاد و نتایج ارزیابی نیست
و بطور معمول آمیزهای از این فنون مؤثرترین روش میباشد.
مقدمه:
در رویارویی با افزایش بیکاری طی بیست سال گذشته و با توجه به این واقعیت که سیاستهای
تنظیم تقاضا به تنهایی برای حل این مشکل پاسخگو نبودهاند، کشورهای صنعتی را
واداشت تا به سیاستهایی روی آورند که هدف آنها کاهش نقایص و رفع نقاط ضعف بازار
کـار با تمرکز بر افراد دارای برخی ناتوانیها در بازار کار ( مانند جوانان، معلولین،
افراد فاقد مهارت، بیکاران بلند مدت و مانند اینها ) است.
اینگونه سیاستهای فعال بازار کار
( ALMPs ) به سه دسته تقسیم میشوند: آموزشهای فنی و
حرفهای مورد نیاز بازار کار، ایجاد مستقیم شغل
و واسطه گریهای شغلی ( به منظور ارتباط بین جویندگان کار و کارفرمایان ) ( Calmfors | 1994
).
البته ALMPs
نیز به تنهایی برای حل معضل بیکاری کافی نمیباشند و حتی در بعضی موارد مشاهده میکنیم
که این سیاستها دارای اثرات مثبتی نبوده است.
هدف این مقاله این است تا با ارایه روشها و مثالها به چگونگی بررسی این سیاستها
بپردازد. کشورهای عضو اتحادیه اروپا درصد معنی داری از تولید
ناخالص خود را به ALMPs
اختصاص دادهاند و این درصدها نیز در سالهای اخیر در حال افزایش بوده است. ( میانگین
بودجه اختصاص یافته به ALMPs در EU از 72/0 درصد GDP
در سال 1985 به 85/0 درصد در سال 1989 و 1/1 درصد در سال 1995 افزایش یافته است (Aucer|1997).
سؤالی که در اینجا مطرح میگردد این است که اثر بخشی این سیاستها تا چه حد
بوده است؟ بنابراین این موضوع بسیار مهم
است که قواعدی برای ارزیابی
این سیاستها طراحی گردد. این ارزیابیها با هدف کمک به تصمیمگیران دولتی برای طراحی
ALMPs در آینده طراحی میگردد و البته در شناخت سیاستهای
قبلی نیز دارای اهمیت است.
ارزیابی ALMPs دارای قواعد منسجم و استانداردی نمیباشد. این
سیاستها در کجا اجرا شدهاند، اهداف آن چیست، استفاده کنندگان، سیاستگذاران،
نهادهای مجری و.... عواملی هستند که انجام
یک ارزیابی مؤثر بستگی به این عوامل دارد.
برای اینکه بتوان چارچوبی برای ارزیابیها فراهم نمود بخش بعدی را به بررسی
اثرات ALMPs بر بازار کار اختصاص دادهایم، سپس مفهوم
ارزیابی یک برنامه ( با توجه به تفاوتهای بین ارزیابی و کنترل ) بررسی و در بخشهای
بعدی به بررسی فنون مورد استفاده و راهنماییهای عملی جهت انجام ارزیابیها میپردازیم.
1 – ارزیابی سیاستها
چه الزاماتی دارد؟
1-1 – تاثیر سیاستهای
فعال بر بازار کار
برای درک اینکه چه نیاز ی به ارزیابی سیاستهای فعال بازار کار است لازم میباشد
که تأثیرات اینگونه سیاستها را بر مکانیزم و عملکرد بازار کار درک نمود. انتظار
براین است که ALMPs بتوانند کاستیها و نواقص بازار کار را رفع نموده
و بازار کار را اصلاح نمایند. این انتظار به روشهای مختلفی محقق میگردد که در این
بخش به این موضوع خواهیم پرداخت.
در ابتدا به این نکته اشاره کنیم که در این مقاله واژههای " سیاستها
" و" برنامهها
" به عنوان دو واژه جایگزین یکدیگر در نظر گرفته شدهاند، در حالی که از لحاظ
مفهومی دو واژه متفاوت هستند. سیاستها تفکراتی است که در سیاستگذاران نسبت به اتخاذ
روشهای مختلف وجود دارد. به عنوان مثال یک دولت و یا یک سیاستگذار بخش دولتی به
فعال سازی سیاستهای بازار کار اعتقاد بیشتری دارد و نسبت به سیاستهای غیر فعال بدبین
است و یا اعتقادی ندارد و یا اینکه او تصمیم میگیرد تا انعطاف پذیری بازار کار را
افزایش دهد و مانند اینها. برنامهها، روشهای مشخصی هستند برای به اجرا درآوردن این
سیاستها، مانند یارانههای مزد و یا ارائه آموزشهای فنی و حرفهای و یا ایجاد مستقیم
شغل.
1-1-1- اثرات مستقیم بر روی اشتغال و
بیکاری
انتظار براین بوده است که سیاستهای
بازار کار بتوانند ارتباط بین کارگران ( جویندگان کار ) با کارفرمایان را تسهیل
کنند. برای مثال برنامههای بازآموزی حرفهای میتوانند مهارت کارگران را افزایش
دهند و در نتیجه نیاز شرکتها و کارخانجات را به نیروی کار ماهر برطرف نمایند و در
صورتی که مراکز خدمات اشتغال بتوانند اطّلاعات کافی و مفید در اختیار دو طرف ( جویندگان
کار و کارفرمایان ) قرار دهند، افراد میتوانند در مشاغل مناسب جایگزین شده و این
موضوع باعث ایجاد ثبات و امنیت شغلی و یا
حداقل افزایش قابلیت اشتغال افراد مشارکت کننده در برنامهها میشود.
ارزیابی اثرات این سیاستها همیشه ساده و آسان نیست. به عنوان مثال وجود اثرات
نامحسوس و پنهانی برنامهها میتواند اثربخشی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. البته میتوان
امیدوار بود که در صورت هدف قرار دادن افرادی
که جایگزینی آنها مشکل است، این اثرات پنهانی بسیار ناچیز باشد چرا که
مشارکت کنندگان امیدوارند با شرکت در این برنامهها موانع کمتری در راه یافتن شغل
داشته باشند.
از دیدگاه اقتصاد کلان تأثیر یک برنامه بر اشتغال قابل توجه است. از این دیدگاه
هرچند که ممکن است مشارکت داوطلبان در برنامههای مختلف کاهش یابد اما این دلیلی
بر کاهش تعداد واقعی بیکاران نیست. این اتفاق هنگامی رخ میدهد که مشارکت کنندگان در
برنامهها در جمعیت بیکار محسوب نشوند اما در جستجوی کار باشند و در این حالت معیارهای
بیکاری کاهش مییابد در حالیکه بیکاری واقعی بدون تغییر باقی مانده است. بنابراین
هنگامی که نتایج حاصل از بررسیهای اقتصاد کلان را مطالعه میکنیم باید تأثیر این
اریبیها را در نتایج بدست آمده مورد توجه قرار داد.
بیکاری میتواند مشارکت در نیروی کار را کاهش دهد، افراد مأیوس از یافتن کار
مانند زنان یا کارگران بزرگسالی که دورههای طولانی بیکاری را تجربه میکنند از
جمله کسانی هستند که در دراز مدت از مشارکت در نیروی کار صرف نظر کرده و در جمعیت
غیر فعال قرار میگیرند. ALMPs از طریق ارائه
فرصت به افراد بیکار میتوانند از مشارکت افراد در بازار کار حمایت کنند و آن را در
سطحی ثابت نگهدارند. این فرصتهای جدید انگیزهای در افراد ایجاد میکند تا از جمعیت
غیر فعال خارج شده و وارد بازار کار شوند. بنابراین با حمایت و تحریک به مشارکت
افراد، ALMPs میتوانند اندازه نیروی کار را افزایش دهند.
یک بازار کار بزرگتر دارای دو اثر متفاوت است: از یک طرف تقاضای نیروی کار بی تغییر مانده و
عرضه آن بیشتر میشود ( شرکتها همان تعداد کارگری را که دستمزد آنها کمتر است
استخدام میکنند )، سهم کمتری از نیروی کار بطور رسمی شاغل میشوند و در نتیجه بخش
بیشتری بیکار و یا شرکت کننده در برنامهها خواهند بود و از سوی دیگر افزایش عرضه
نیروی کار نسبت به تقاضا باعث میشود که نرخ دستمزدها در بازار کار کاهش یابد که این
خود باعث کاهش هزینه نیروی کار و ایجاد مشاغل جدید میگردد و در نتیجه آن
استخدامهای رسمی رواج مییابد.
در مجموع این اثرات پیچیده و تو در تو برنامهریزان را متمایل به اجرای برنامههای
یارانه شغلی میکند که اغلب گروههای خاصی از بیکاران را هدف قرار میدهد تا بتوان
با پرداخت یارانه به شرکتها احتمال اشتغال آنها را افزایش داد. این برنامهها ممکن
است اثرات ویژهای بر سایر گروههای جمعیت داشته باشد. سه اثر پیچیده و ضد و نقیض
در این نوع برنامهها میتوان تصور نمود (Calmfors|1994;Schmid|1996
).
اولی خسارت ناشی از چند پیشگی
است. این خسارت از این رو وجود دارد که بخشی از افرادی که از طریق این برنامهها
استخدام میشوند دارای مشاغل دیگری نیز هستند. اثر دوم اثر جانشینی
است که تحت آن مشاغل بوجود آمده توسط این یارانهها باعث جانشینی کارگران جدید با
سایر کارگران میشود. بویژه این مسئله هنگامی تشدید میگردد که سرمایه لازم برای ایجاد
یک شغل جدید در دسترس صاحبان شرکتها نباشد. اثر سوم به اثر جایگزینی
موسوم است: شرکتهایی که از طریق ارائه یارانههای
مزدی توانستهاند سود خود را افزایش دهند در میدان رقابت بازار کالا از رقبای خود
پیشی میگیرند و بنابراین شرکتهایی که توان رقابت ندارند اقدام به تعدیل نیروی
کار خواهند کرد. بنابراین بخشی از کارگرانی که از طریق اجرای این برنامهها به
استخدام در میآیند جایگزین افرادی میگردند که در آینده نزدیک بیکار خواهند شد.
1-1-2 – اثرات جانبی
یکی از اهداف ALMPs ارتقا نسبی وضعیت اجتماعی بیکاران است،
البته جالب است که برداشتهای متفاوتی برحسب نوع کشورها و در زمانهای مختلف از این
موضوع صورت گرفته است. کاهش احتمال بیکاری، کاهش طول مدت بیکاری، افزایش بهرهوری
و...... نمونههایی از این ارتقا وضعیت تلقی شدهاند. بعنوان مثال، پرداخت پاداش
مشارکت در یک برنامه در صورتی که از عواید
دوران بیکاری بیشتر باشد میتواند باعث ترغیب افراد به شرکت در برنامههایی باشد
که ممکن است خود باعث کاهش خطرپذیری بیکاری در آینده و یا کاهش طول مدت بیکاری
گردد(Calmfors & Nymoen|1990;Calmfors & Lang|1993
).
ALMPs بوسیله برنامههای آموزش حرفهای و یا ایجاد
شغل میتوانند قابلیت بهرهوری افراد بیکار را افزایش دهند و یا حداقل در سطح ثابتی
نگهداری کنند. پاسخ شاغلین و دستمزدها به این نوع از برنامهها کاملاً مشخص نیست.
افزایش در میزان بهرهوری میتواند شامل دو نوع اثر متفاوت بر روی شاغلین باشد: شاید
شرکتها انگیزهای برای توسعه و افزایش تولید از طریق استخدام کارگران بیشتر داشته
باشند ( البته استخدام به شرط اینکه هزینه واحد تولید کاهش یابد ) در این صورت با
اجرای این برنامهها تقاضا برای نیروی کار کاهش مییابد چرا که حالا این شرکتها
برای تولید همان حجم از کالا به کارگران
کمتری نیاز دارند. علاوه براین اگر عقیده داشته باشیم که افزایش بیکاری میتواند
بدلیل نبود یک سامانه تعدیل کننده دستمزد متناسب با میزان بهرهوری باشد ( یعنی با
کاهش بهرهوری دستمزدها نیز کاهش یابند ) آنگاه میتوان گفت که با اجرای این
برنامهها بیکاری افزایش خواهد یافت. این برنامهها را میتوان به
عنوان مسیری تلقی نمود که توسط آن کارگران از بخشهای با بهرهوری کم ( و عرضه نیروی
کار زیاد ) خود را به بخشهای با بهرهوری بالا( البته تقاضای نیروی کار زیاد )
منتقل کنند. البته نشان داده شده است که هرگاه افراد از بخشهای با بهرهوری کم به
بخشهای با بهرهوری زیاد عزیمت میکنند میـزان اشتغال
نیز افزایش مییابد. این گزاره در
حالتی که مازاد عرضه نیروی کار وجود دارد کمتر صادق است.
ALMPs میتوانند
این توانایی را ایجاد کنند تا بفهمیم که چه کسانی واقعاً در جستجوی کار هستند و این ویژگی میتواند
افراد مدعی بیکاری را پالایش و تعداد آنها را کاهش دهد چرا که فقط بیکاران واقعی
هستند که تمام مراحل اداری و ثبت نام در برنامهها را طی میکنند. البته مطابق
تعاریف این موضوع تاثیری بر بیکاری قراردادی نخواهد داشت.
1-1-3 – اثرات
متقابل ALMPs با سایر سیاستها و نهادها
1-1-3-1 – شناخت تاثیرات
ALMPs
شناخت شبکه اثرات ALMPs بدلیل اثرات متقابلی که با سایر سیاستهای
بازار کار دارند امری پیچیده و دشوار است. این سیاستها شامل سیاستهای غیر فعال، سیاستهای
کنترل یا مدیریت تقاضا و سیاستهای ساختاری بازار کار ( حداقل دستمزد، قوانین حمایتی
و ایمنی اشتغال و غیره ) میباشد. تمامی این
سیاستها میتواند بر بازار کار، اشتغال و بیکاری تاثیر بگذارد و این تاثیرات هنگامی بارز می شود که با سیاستهای
فعال بازار کار و اجرای آن همزمان گردد و بویژه توصیف شبکه اثرات سیاستها را بطور کلی بر اقتصاد دشوار میسازد.
1-1-3-2– سازمانها و
ALMPs
" ساختارها و اثرات "
نهادها در مفهوم کلی
نقش انکارناپذیری در شکل گیری، اجرا و تاثیراتALMPs
دارند.(1998 )Freeman
| (1988|1991
) Schmid and Reissert به نقش قابل
توجهی که نهادها در هر کشور میتوانند داشته باشند اشاره کرده و توانستند این ویژگیها
را در کشورهای مختلف باهم مقایسه کنند. در بازار کار اثر نهادهایی مانند اتحادیهها،
انجمنهای کارگری یا قوانین دولتی بر روی اشتغال و دستمزدها مورد بررسی بسیاری
قرار گرفته است. تاثیر نهادها و ویژگیهایی آنها به قدری است که اگر بخواهیم به مقایسه
بین کشورها بپردازیم و یا یک کشور را در طول زمان مورد بررسی قرار دهیم باید نقش آنها
را در نظر گرفت. عمکرد و نتایج حاصل از اعمال یک سیاست در بین کشورهای مختلف بسته
به شرایط آنها میتواند نتایج متفاوتی
داشته باشد Freeman|
1998) ). در اینجا قصد نداریم که تمام اثرات متقابلی که بین
نهادها و شکل گیری سیاستهای بازار کار وجود دارد بررسی کنیم اما مثال جالبی را که توسط Schmid & Reissert (1988|1991) ارائه شده گزارش میکنیم. آنها
توضیح دادهاند که چگونه انتخاب یک سیاست باعث افزایش بیکاری میگردد و از این میان
نقش نهادهای مالی را مورد بررسی قرار دادهاند.
آنها در مطالعات تطبیقی بین کشورها به شواهدی دست یافتند که نشان دهنده تاثیرات
متفاوت ساز و کارهای مالی بر سیاستهای بازار کار کشورهاست. یافتههای اصلی آنها
نشان داد که انتخاب بین مبنا قرار دادن معافیتها و یا مالیاتها برای تامین بودجه،
حجم و پویایی نیروهای موثر بر هزینههای ALMPs
را تحت تاثیر قرار میدهد. آنها همچنین نشان دادند که سهم ALMPs در سیاستهای
بازار کار تا اندازهای بستگی به اندر کنش بین نهادهایی که تامین کننده بودجه برنامهها هستند و نهادهایی که از این بودجهها
منفعت میبرند دارد. ناسازگاری میتواند آنجایی رخ دهد که نهادهای مالی انگیزهای برای انتخاب راهکارهای با حداقل هزینه
ندارند چرا که آنها از انجام این اقدامات منفعتی کسب نمیکنند.
این شاید موضوع بغرنجی برای سنجش و ارزیابی کیفی اثرات این تعاملات باشد و
البته میتواند موضوعات جالبی برای ارزیابیهای کیفی فراهم آورد.
1-2- ارزیابی در مقابل کنترل
در این بخش به مقایسهای بین کنترل و ارزیابی نتایج برنامهها و سیاستها میپردازیم.
در عمل این دو مفهوم با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند و یا یکسان فرض میشوند. از دیدگاه
کنترل نتایج حاصل از اعمال یک سیاست در مقابل اهداف پیش بینی شده برای آن در نظر
گرفته میشود. تعداد شرکت کنندگان در برنامه از گروههای هدف، متوسط هزینه برنامه،
میزان پیشرفت برنامه وضعیت اشتغال و افزایش توانایی مشارکت کنندگان در برنامه مثالهایی از این نوع میباشند. کنترل را میتوان
به عنوان یک ابزار کاربردی برای تعیین موفقیت و یا شکست یک برنامه در نظر گرفت اما
نمیتوان با این ابزار به تفسیر و شرح چگونگی اجرای برنامه پرداخت. ویژگی اصلی
کنـترلها این است که میتوانند سریعا ً اطّلاعاتی را در مورد برنامـهها فراهم
آورند( برعکس ارزیابیها که یک فرآیند بلند مدت هستند ). کنترلها یک بازخورد مورد
استفاده برای برنامه ایجاد میکنند و
مستقیما به مجریان آن کمک خواهند کرد تا موانع و مشکلات پیش روی اجرای برنامهها
را دریافته و نسبت به رفع آنها اقدام کنند. علاوه بر این در کشورهایی که اجرای
برنامهها نامتمرکز و توسط مجریان متعددی
به اجرا در میآید، کنترلها میتوانند سازگاری خدمت ارائه شده از سوی هر یک از مجریان
را مشخص کنند.
از دیدگاه اعمال سیاستها و نتایج حاصل از آن، هدف ارزیابیها تعیین این موضوع
است که چرا یک برنامه موفق و یا ناموفق بوده است. ارزیابی میتواند تمامی مراحل یک
برنامه شامل شکلگیری، اعمال و نتایج حاصل را مورد بررسی قرار دهد. ارزیابیها از اطّلاعات
حاصل از کنترل برنامهها در مراحل شکل گیری و اعمال آن استفاده میکنند اما با این
هدف که توضیح دهند چرا اهداف یک برنامه محقق نشده است و برای مثال با استفاده از
تجزیه و تحلیلهای کیفی ( به بخش 3 مراجعه شود )
به این سؤال پاسخ دهند. در مرحله نتایج برنامه است که نقش اصلی ارزیابی مطرح میگردد.
در این مرحله اثرات برنامه اندازه گیری میشود و با وضعیت قبل از اجرای برنامه مقایسه
میگردند و انتظار میرود که این بررسیها بتوانند پشتوانهای برای سیاستهای آینده
باشند.
کنترل یک مکانیسم ساده و عملی در ساختن سیاستها است. میتوان فرض کرد کنترل اینکه
چه مقدار از بودجه عمومی مصرف گردیده است حداقل نیاز است و این اطلاع میتواند
توسط ارزیابی کنندگان سیاستها مورد استفاده قرار گیرد، بنابراین کنترلها تکمیل
کننده ارزیابیها هستند ولی کنترلها به تنهایی برای تعیین میزان اثر بخشی ALMPs کافی نمیباشند چرا که اثرات جانبی این سیاستها
را در نظر نمیگیرند.
1-3- انجام ارزیابیها
1-3-1 – ارزیابی
کنندگان
این نکته مهمی است که مشخص شود چه کسانی دارای بهترین کیفیت و توانایی برای
انجام ارزیابیها هستند. در این بخش به تفاوت
بین ارزیابی داخلی و خارجی میپردازیم. هر چند برخی از مجریان عمومی بازار
کار شاخههای مؤثر ارزیابی سیاستهای بازار کار دایر کردهاند ولی یک ارزیابی خارجی
قابل توجیهتر و واقع بینانهتر به نظر میرسد (Fay|
1996 ) به عنوان مثال اگر نهادهایی که تامین
کننده ارزیابی هستند همان نهادهایی باشند که اجرای برنامهها را مورد پشتیبانی
قرار داده و تامین کردهاند، میتوان تصور نمود که گرایشی به سمت یافتن نتایج
دلخواه در بین ارزیابی کنندگان بوجود خواهد آمد. همانطور که بعداً خواهیم دید، ارزیابیها
نیازمند انتخابهای خاصی هستند مانند انتخاب نوع اثرات برنامهها
که باید ارزیابی گردند، انتخاب نوع مشارکت کنندگان مورد مطالعه، انتخاب
روشها و چگونگی برآورد اثرات و غیره. در مقایسه با ارزیابی کنندگان داخلی که از
فرهنگ حاکم بر دستگاههای مجری تاثیر میپذیرند، ازریابی کنندگان خارجی مستقل هستند
و میتوانند نقطه نظرات جدیدی را مطرح نمایند. علاوه براین ارزیابیهای داخلی
احتمالاً به سمت نقطه نظرات مردان سیاسی گرایش و تمایل دارد و سعی میکنند تا
خواستههای آنها را در ارزیابیها مد نظر قرار دهند، در حالی که ارزیابی خارجی میتواند
با نگرش مستقل خود ارزیابیها را به شکل وسیعتر و همه جانبه به انجام رساند.
در عمل تمامی کشورها برای ارزیابی سیاستهای فعال بازار کار خود از نهادهای
مستقل استفاده نمیکنند. بسیاری از ارزیابیها بوسیله موسساتی که بطور مستقیم به
وزارتخانههای مجری یا بعضی اوقات توسط موسسات اشتغال مشابه انجام میپذیرد. برای
مثال گزارشات اعلام شده از ارزیابی سیاستهای بازار کار در فرانسه طی 30 سال گذشته
توسط یک موسسه وابسته به وزارت کار این کشور به نام DARES
انجام گرفته است. بنابراین مناسب است اگر که مزایای ارزیابیهای داخلی نیز مورد
توجه قرار گیرد، در این خصوص ابتدا باید به نکاتی اشاره نمود،
اول اینکه در سفارش برای ساخت ارزیابیها، توجیه پذیری و شناخت بسیار مهم است. در
توضیح این موضوع، اطّلاعات مورد نیاز برای انجام ارزیابیها شامل آمارهای مهم و اساسی
را میتوان منتشر نمود و گزارش ارزیابیها میتواند شامل چگونگی اندازهگیری و استفاده
باشد. بنابراین لازم است که آمارهای کافی تهیه شود تا پژوهشگران مستقل بتوانند ایدههای
خود را در مورد کارآیی برنامه مورد بررسی قرار دهند. علاوه براین موسسات یا گروههای
دولتی که در مقابل ارزیابیها پاسخگو هستند، باید بوسیله پژوهشگران خارجی قابل
دسترس باشند و پاسخهای مستقیم برای عموم تهیه کنند.
افراد خارجی البته میتوانند بعضی از بخشهای ارزیابی را بعهده گیرند، برای مثال
موسسه ملی پژوهشهای اجتماعی و اقتصادی که نهادی مستقل است برآورد اثرات جایگزینی و
جانشینی برنامههای جدیددر
انگلستان را بعهده دارد.
دوم اینکه اهداف عینی و شفاف بخشی جدایی ناپذیر از یک برنامه است. خواهیم دید
که این موضوع یکی از مقتضیات یک ارزیابی
کارآمد است بویژه اگر ارزیابی داخلی باشد. با اهداف شفاف مردم و بویژه پژوهشگران
بهتر می توانند در مورد موفقیت برنامهها قضاوت کنند.
در بازبینی مسایل و مشکلات ارزیابیهای دولتی و چالشهایی که این ارزیابیها با
آن مواجهاند، ویژگیهای مثبتی نیز وجود دارد ازجمله افزایش مسئولیت و پاسخگویی در
قبال پیامد اجرای برنامهها، از طریق فرآیند اخذ بازخوردها. این ویژگیهایی است که
ارزیابی بوسیله افراد داخلی را مقبولیت میبخشد.
1-3-2 – زمان ارزیابی
همانطور که اشاره شد، ارزیابی نباید به توصیف اثرات برنامهها محدود باشد. فرآیند یک ارزیابی از مرحله شکل گیری و اجرای برنامهها
شروع میشود و ارزیابی اصلی و فشرده در
مرحله بررسی اثرات یک برنامه آغاز میگردد.
زمان ارزیابی اثرات، برای اینکه بتوان نگرش و درک کاملی از یک سیاست بدست آورد
بسیار مهم است بویژه هنگامی که بخواهیم بین اثرات کوتاه مدت و بلند مدت برنامهها
تفاوت قائل شویم.
ارزیابی ALMPs بطور عمومی پس از گذشت چند ماه تا حداکثر یک سال
از اجرای برنامهها به انجام میرسد و برای اینکه بتوان یک نمایش عمومی و برداشت
کلی از تاثیرات اجرای برنامهها بدست آورد دوره ارزیابی یک مسئله مهم به شمار میآید.
تفسیر نتایج یک ارزیابی نیز مستقیماً در ارتباط با بعد زمانی انجام آن است. در نظر
گرفتن یک دوره زمانی طولانی بدین معنی است
که برای انجام برآوردها نیاز به جمع آوری دادهها در این دوره زمانی طولانی است و
مشاهده متغیرها باید در این دوره زمانی انجام گیرد ( اگر امکان پذیر باشد یک ارزیابی،
قبل، در طول و بعد از اجرای برنامه را پوشش میدهد ). برخی از نویسندگان طرفدار این
نظریهاند که طولانی بودن بعد زمانی ارزیابی راهی است برای آینده نگری و پاسخ به
مسائل مطرح در ارزیابی، بویژه به انواع اریبیها و اثرات نامحسوس یک برنامه (به
عنوان مثال مراجعه کنید به Schomann|1996
). البته برخی دیگر مانند Heckman (1996)
براین عقیدهاند که طولانی شدن دوره ارزیابی باعث تداخل اثرات برنامه با سایر
برنامههای اجرا شده و یا برنامههایی که در طولانی مدت بر بازار کار اثر میگذارند،
خواهد شد و این خود باعث بروز اریبی در نتایج حاصل میگردد.
در مجموع برای تعیین اثرات کوتاه مدت و بلند مدت، نکته دارای اهمیت مشخص نمودن
سلسله مراتب اجرای برنامههاست. اگر یک ارزیابی در ابتدای اجرای یک برنامه صورت گیرد
در حالی که تمامی خدمات هنوز در محل خود قرار داده نشده است، ارزیابی میتواند نتایج
نادرستی تهیه کند (Ryan & Grubb|1998 ). با محدود
نکردن فاصله زمانی میتوان مجموعهای از نتایج اجرای یک برنامه را با دقت بیشتری فراهم آورد، اما برخی از برنامهها که اثرات آن
در مدت طولانیتری از برنامه مورد بررسی
بروز مییابد میتواند کاملاً در نتایج حاصل تاثیر بگذارد.
1-3-3 – داده
های مورد نیاز
آنجایی که بحث مربوط به دادهها است،
ارزیابی کنندگان معمولاً با مسئله کیفیت دادههای مورد استفاده مواجه هستند.
1-3-3-1 – داده های پیمایشی
داده های پیمایشی ( براساس مصاحبه با افراد ) معمولاً مشکلات متعددی را در پی
دارند. هنگامی که از پاسخگویان در مورد وقایع مرتبط با آنها که در گذشته رخ داده
پرسش میشود، آنها اتفاقات گذشته را بخاطر نمیآورند. به عنوان مثال ممکن است نتایج
ارزیابی انجام شده در تخمین اثرات "
تجربه ناخوشایند دوران بیکاری " دچار کم تخمینی و یا اریبی گردد. یک راه
مقابله با این مشکل انجام مصاحبه با والدین و یا دوستان شخص مورد نظر است تا بوسیله آن بتوان پاسخها را متقابلاً کنترل
نمود. علاوه براین مسئله بغرنجی است که افراد در مورد آنچه که میاندیشند و یا
احساس میکنند پاسخ دهند. مردم همیشه یکسان در مورد مسائل قضاوت نمیکنند و پاسخ
آنها به برخی از سوالات خاص به وضع روحی آنها در زمان پاسخگویی بستگی دارد. در استفاده از این دادهها باید جانب احتیاط را رعایت نمود و بطور کلی لازم است که یک سوال از مردم در زمانهای مختلف پرسیده شود.
این پیمایشها از مسئله عدم پاسخ نیز رنج میبرند و اگر افرادی که به سوالات پاسخ
نمیدهند ویژگیهای مشترک یکسانی با پاسخگویان نداشته باشند باعث بروز اریبی در نتایج
خواهد شد. در صورتی که افراد در یک دوره زمانی طولانی مورد پرسش واقع شوند نیز پیمایش
ممکن است با پدیده کناره گیری یا انصراف پاسخگویان مواجه باشند بطوری که تعداد پاسخ دهندگان کاهش یابد و این
پدیده نیز به نوبه خود میتواند باعث بروز اریبی
گردد چون افرادی که از پاسخ دادن انصراف میدهند دارای ویژگیهای مشترکی
هستند.
در مجموع از این دیدگاه، پیمایشها برای اجرا نیازمند هزینههای زیادی در
آماده سازی (تهیه پرسشنامه مسائل بغرنجی را پدید میآورد ) و اجرا ( دسته بندی گروههای پاسخگویان و آماده
سازی کارکنان ) است.
1-3-3-2 – دادههای
اجرایی ( ثبتی )
دادههای ثبتی منبع قابل ملاحظهای
برای بررسیهای اقتصاد خرد فراهم میآورد. بطور کلی این دادهها قابل اعتمادتر
هستند و از خطاهای نمونهای نیز مبرا میباشند. به عنوان مثال این نوع دادهها میتوانند
اطّلاعات دقیقی از تجارب کارگران در بازار کار فراهم آورند که البته درگذر زمان
کاملاً قابل فراموشی نیست ( اتفاقی که برای پاسخگویان میتواند در پیمایشها رخ
دهد ). متاسفانه این نوع دادهها اطّلاعات جامعی در اختیار محققان قرار نمیدهند و
دامنه محدودی از اطّلاعات را در بر میگیرند. علاوه براین مجموعه دادههای ثبتی
دارای منطق حقوقی و عملی است و استفاده کنندگان از این دادهها در صورتی که
بخواهند آنها را با سایر دادههای ثبتی از منابع مختلف ترکیب کنند اغلب با مشکل
محرمانه بودن اطّلاعات مواجهاند. استفاده از دادههای ثبتی به تنهایی نیز مشکلاتی
در پی دارد چرا که دادههای ثبتی ممکن است جامعیت لازم را نداشته باشد ( برای مثال
اطّلاعاتی در خصوص دستمزدها وجود دارد اما در مورد درآمدهای کلی اطلاعی در دسترس نیست
) که در این صورت محققین در ارزیابی کامل برنامهها ناتوان خواهند بود و در محاسبه
اثرات ویژهای از اجرای برنامه با مشکل
مواجه شوند ( مانند اثرات جانشینی و جایگزینی ).
در صورتی که دادههای ثبتی با دادههای حاصل از سایر منابع با هم تطابق داشته
باشند، بصورت یک مجموعه از اطّلاعات کاملاً قابل استفاده در میآیند. صحت شاخصهای
اقتصاد کلان مشروط به خطاهای اندازه گیری و یا تغییر در تعاریف میباشند. اندازه
نرخ بیکاری موضوعی است که دچار باز تعریف فراوان در جهت ثبات و دقت این نرخ بوده
است، اما با این وجود در بعضی مواقع گروههایی از بیکاران پنهان میمانند یا در سایر
گروهها دسته بندی میشوند. برخورد با این نوع از مسائل میتواند استفاده از روشهای
استاندارد کردن دادهها و یا استفاده از دادههایی که عرفاً قابل قبول است باشد،
همانگونه که بوسیله OECD یاILO انتشار مییابد و از مجموعهای از تعاریف و
یا از جنبهها و منابع مختلف در یک موضوع
استفاده میگردد. البته حقیقتاً در اکثر کشورها (بجز کشورهای عضو اتحادیه
اروپا و ایالات متحده ) دادههای در دسترس جهت بررسیهای اقتصاد کلان ناکافی هستند.
بطور عمومی در نتایج مطالعات اقتصاد
کلان باید هر نوع اریبی که در جریان اندازه گیری ممکن است بوجود آید را در نظر
گرفت. حد عمومی این دادهها به گونهای است که قادر نمیباشند تغییراتی را که بوسیله
ALMPs برروی افراد رخ میدهد مشخص سازند و بنابراین
به تنهایی قابل استفاده نمیباشند، بجز در مواردی که نتایج کلی اقتصادی ALMPs برای
ما جالب باشند.
1-3-4 – تعمیم و
استفاده از نتایج ارزیابی
فرض بر این است که نتایج ارزیابی برای شکل گیری سیاستهای آینده مورد استفاده
قرار میگیرد. اما ارزیابیهای وابسته به افراد اغلب به حالتهای خاص و یا گروههای
خاصی از جمعیت محدود میگردد. این موضوع بر روی روایی بیرونی ارزیابی تاثیر میگذارد
و باعث میگردد تا نتایج ارزیابیهای بزرگ بویژه در محدوده مطالعات اقتصاد خرد را
نتوان عمومیت بخشید.
بازخوردهای انجام یک ارزیابی میتواند توسط چندین عامل مختلف محدود گردد. اولین
عامل این است که باید یک میل و اراده سیاسی برای استفاده از نتایج ارزیابی در جهت شکل گیری سیاستهای آتی وجود داشته باشد. این
تمایل همیشه وجود ندارد بویژه هنگامی که دولتها تغییر میکنند و سیاستهای متفاوت و
جدیدی جایگزین سیاستهای قبلی می شود. البته این یک رابطه دوطرفه است چرا که
گزارشهای ارزیابی که توسط متخصصین در این زمینه تهیه میشود ممکن است بطور کلی برای
افرادی که فرض میشود باید از آن استفاده کنند، غیر قابل خواندن باشد. اگر ارزیابی
کنندگان مایلند که گزارش آنها مورد استفاده قرار گیرد باید نتایج گزارش را سادهتر
بیان کنند و یا حداقل توصیهها و پیشنهادات واضحی ارائه دهند تا در نهایت تصمیم گیرندگان
بتوانند تصمیمات خود را به راحتی اتخاذ کنند. دوم اینکه نحوه برخورد با یک ارزیابی
به نتایج بدست آمده از آن بستگی پیدا میکند. اگر نتایج یک ارزیابی نتواند پاسخ
مناسبی به نیازها و نظرات تصمیمگیران بدهد، بطور قطع در آیند? برنامهها موثر
نخواهد بود (Bonar Blalock| 1990 ).
نتایجی که از ارزیابی یک سیاست بدست میآید ممکن است باعث موجه جلوه نمودن یک
طرز تفکر سیاسی باشد.Ryan and Grubb(1998) شرح دادهاند
که چگونه نتایج یک ارزیابی میتواند باعث فروکش نمودن انتقادها از دولت ( که خود
سفارش دهنده ارزیابی بوده ) باشد چون تصمیمگیریها اغلب مبنای سیاسی دارد، خواه با
انجام ارزیابی و خواه بدون آن. برحسب نظریات آنها ارزیابیهای با نتایج استوار و تکرارپذیر در نهایت باعث تغییر در سیاستها
خواهد شد. به هر حال
نکته قابل توجه برای محققین ارتقاء سهم ارزیابیها در اتخاذ سیاستها است که مربوط
به نیاز سیاستمداران و حکومت به استفاده از تحقیقات در امر سیاستگذاری است (Weiss| 1979
).
2 – فنون اصلی
2-1- تجزیه و تحلیلهای کمی در سطح
اقتصاد خرد
دو فن در دنباله توضیح داده میشود که اید? هر دو مقایسه بین میانگینهای نتایج
حاصل از مشارکت کنندگان در برنامهها با نتایج حاصل از افرادی است که در برنامهها
مشارکت نکردهاند. در این صورت افراد به دو گروه تقسیم میشوند: " گروه تیمار"
که در برنامه مشارکت کردهاند و "گروه کنترل" که در برنامه مشارکت نکردهاند
اما دارای ویژگیهای مشترکی با مشارکت کنندگان هستند. نتایج شرکت در یک برنامه بطور
کلی اشتغال و موفقیت آتی افراد است. دو فن مختلف روشهای این گروه بندی را توضیح میدهند.
2-1-1– تجزیه و
تحلیلهای شبه تجربی
2-1-1-1– تعریف
تجزیه و تحلیلهای شبه تجربی عموماً مدتی بعد از اعمال و اجرای برنامهها بکار
گرفته میشود. این روش از دادههای گردآوری شده توسط مصاحبه یا دادههای اجرایی ( یا
هر دو ) استفاده میکند. در این روش گروه تیمار شامل مشارکت کنندگان در برنامه است
در حالی که گروه کنترل شامل افرادی است که در برنامه مشارکت نکردهاند و دارای ویژگیهای
مشابه با گروه تیمار هستند. روشهای متفاوتی برای انتخاب گروه کنترل استفاده میشود:
این گروه میتوانند افرادی باشند که از شرکت در برنامهها انصراف دادهاند و یا
برنامهها را ترک کردهاند، افرادی که در گروههای هدف قرار دارند ولی در برنامهها
شرکت نکردهاند، افراد در خارج از ناحیهای که برنامه در آن اجرا شده است ( در
حالتی که برنامه بصورت آزمایشی در یک منطقه به اجرا در میآید )، تجربه مشارکت
کنندگان قبل از اجرای برنامهها ( مقایسههای قبلی – بعدی ) و یا
سایر مجموعه دادهها مربوط به افرادی که مشارکت نکردهاند. برخی از این مطالعات به
مقایسه نتایج حاصل از گروه تیمار با گروهی از افراد با ویژگیهای متفاوت میپردازند.
( گروههای سنی دیگر، گروههایی از جنس مخالف، مشارکت کنندگان در برنامههای دیگر و
یا در سایر کشورها ). این گونه مطالعات در برخی موارد به "ارزیابیهای تجربی
ضعیف "(weakly experimental ) موسوم هستند
(Ryan and Grubb| 1998 ).
ارزیابیها بطور کلی از روشهای تجزیه و تحلیل آماری سود میبرند ولی البته از
مقایسههای ساده بین نتایج حاصل نیز میتوان بهره برد. تجزیه و تحلیلهای آماری،
عموماً به بررسی و توصیف اطّلاعات گردآوری شده در مورد اثرات اجرای یک برنامه میپردازد
( به عنوان مثال درآمدها در مدت کوتاهی پس از کامل شدن برنامهها ). این بررسیها
بوسیله مجموعهای از متغیرهای مختلف که بر موفقیت برنامهها تاثیر دارند صورت میگیرد،
شامل متغیرهای تاثیر گذار برروی مزد ( مانند ناحیه، صنعت و غیره )، مشخصههای فردی
(مانند سن، میزان تحصیلات، تجربه کاری و غیره ) و یک متغیر که نشاندهنده مشارکت یا
عدم مشارکت در برنامه است. اندازه تاثیر آخرین متغیر نشانگر میانگین اثرات مشارکت در
برنامه است. متغیر مشارکت میتواند بوسیله متغیرهای خارجی، که شاید توسط ارزیابی
کنندگان قابل مشاهده نباشد، تحت تاثیر قرار گیرد.
2-1-1-2– نقاط ضعف و
قوت
تمام بررسیهای با روش یادشده فوق با مشکلات مشخصی مواجه میشوند، بویژه
مشکلات مربوط به کیفیت گروههای کنترل. برای مثال این ایراد به بسیاری از این بررسیها
گرفته میشود که افرادی که از مشارکت در برنامهها صرف نظر میکنند و یا برنامهها
را ترک میکنند، بطور معنی داری ویژگیهای متفاوتی نسبت به مشارکت کنندگان دارند.
پیامد اصلی در تجزیه و تحلیلهای شبه تجربی(پیامدی که در تجزیه و تحلیلهای تجربی
نیز به آن بر میخوریم)انتخاب اریب است، که میتواند بر درستی و صحت برآوردها تاثیر
گذار باشد. انتخاب اریب بدین معنی است که نتایج بهتر برای مشارکت کنندگان در برنامه در مقایسه با افرادی که شرکت نکردهاند میتواند
نتیجه تفاوت در ویژگیهای افراد دو گروه باشد و نه بر اثر مشارکت در برنامه. برای
مثال مشاهده تفاوت فاحش در درآمدهای مشارکت کنندگان در مقایسه با افرادی که مشارکت
نکردهاند میتواند نتیجه عامل انگیزه و لیاقت فردی مشارکت کنندگان باشد و نه تاثیر
شرکت در برنامهها. اگر انتخاب اریب در تجزیه و تحلیلهای آماری اصلاح نگردد ارزیابی
کنندگان دچار بیش برآورد و یا دست بالا گرفتن اثرات برنامهها بر مشارکت کنندگان
خواهند شد. این انتخاب اریب میتواند نتیجه تاثیر متغیرهایی باشد که قابل مشاهده و
یا بعضاً غیر قابل مشاهده هستند .
اگر این متغیرها در گروه مشارکت کنندگان قابل مشاهده باشند، راه اصلاح اریبی
در نظر گرفتن آنها در برآوردها است. یک راه عمومی این است که یک گروه مقایسه داخلی
( که از یک مجموعه دادههای متفاوت استخراج میگردند ) بوسیله تطبیق دادن ویژگیهایی
که فرض میشود بر مشارکت کنندگـــان تاثیر دارند ( مانند سن، جنس، تحصیلات، تجربیات
بیکاری و مانند اینها )ایجاد کنیم. برخی از مثالهایی که در این مقاله آورده شده
است از این روش استفاده نمودهاند که یکی از آنها در کادر1 توضیح داده شده است.
انتخاب اریب ناشی از عوامل غیر قابل مشاهده، باعث
بروز اریبی میگردد که کمتر به سادگی قابل اصلاح است. ارزیابی کنندگان در این حالت ناگزیرند که فرضیاتی در خصوص ارتباط
بین مشارکت در برنامه و برخی از عوامل غیر قابل مشاهده بسازند. ایراد اصلی به این
روش این است که نتایج ارزیابی شدیداً به فرضیاتی که درباره نوع ارتباط بنا شده،
متکی است و بنابراین نتایج بسیار متفاوتی را میتوان در نتایج حاصل از ارزیابیهای
یک برنامه با روشهای یکسان مشاهده نمود. Warburton(1996)
مثالی ارائه داده که نتایج یک برنامه در ایالات متحده طی ارزیابیهای مختلف و با
استفاده از یک مجموعه داده دارای اثرات کاملاً متناقضی بوده است. Warburton در تلاش برای تعیین دلیل این
ناسازگاریها، این امر را به نوع دادههای مورد استفاده نسبت داد.
در میان فرضها و روشهایی که غالب اوقات به کار برده میشود دو روش تحت عناوین: مدل
اثرات ثابت و متغیرهای ابزاری را توضیح خواهیم داد.
در روش اول فرض بر این است که تاثیر عوامل غیر قابل مشاهده بر مشارکت کنندگان در برنامه در بین افراد
متفاوت است ولی در طول زمان بدون تغییر میماند ( برای مثال هر شخصی دارای عقاید
فردی و ثابت در خصوص برنامههای بازار کار
است و در صورت امکان همیشه ( هیچ وقت) در برنامهها مشارکت میکند ). مشکل این روش
این است که پذیرش چنین فرضی دشوار مینماید.
موضوع روش دوم یافتن یک “ متغیر ابزاری “ است. این متغیر باید شدیداً به تصمیم مشارکت
افراد مرتبط باشد اما باید مستقل از هر متغیر غیرقابل مشاهده دیگری باشد که بر نتایج
تاثیرگذار است. در نبود عوامل تاثیر گذار و غیرقابل اندازهگیری دیگر بکارگیری و
اندازهگیری این متغیر میتواند برآوردهای خوبی از تاثیرات مشارکت افراد در برنامهها
را ارائه دهد. این نوع مدل نسبت به فروضی که درباره فرآیند تصمیم به شرکت یا عدم
شرکت در برنامهها اتخاذ میگردد حساس است و البته تعیین یک متغیر ابزاری مناسب نیز
در عمل امری دشوار محسوب میگردد(Heckman and Smith|1996
). یک مثال از مطالعات با دادههای شبه تجربی در کادر 2 شرح داده شده است.
نوع دیگری از اریبی که در تجزیه و تحلیلهای تجربی نیز میتواند رخ دهد به
" اریبی جانشینی" موسوم است. این نوع اریبی ناشی از اجرای سایر برنامههایی است که برای
افراد گروه کنترل قابل دسترس است. اگر اعضای گروه کنترل در سایر برنامهها مشارکت
کنند، برآمد بازار کار آنان تحت تاثیر قرار گرفته و در اثر آن، مشارکت در برنامه
به وضوح قابل تعریف نمیباشد.
کادر 2 – نتایج برنامههای
اشتغال جوانان برآینده شغلی و مدت
بیکاری در فرانسه
(Bonnal et al.|1997 )
دادههای مورد استفاده توسط INSEE جمع آوری شده. دادههای مورد استفاده در این بررسی
شامل افراد بیکار است و به تصادف از فایلهای مراکز خدمات
اشتغال عمومی استخراج گردیده است. افراد انتخاب شده در طول سالهای 88-1986
چهار بار مورد مصاحبه قرار گرفتند. دادههای جمع آوری شده حاوی اطلاعاتی در
مورد سطح مهارت، تحصیلات، اطلاعات در خصوص دلایل ثبت نام در مراکز خدمات
اشتغال عمومی و ویژگیهای شخصی ( مانند صلاحیت برای دریافت بیمه بیکاری، مشارکتهای
قبلی در برنامه و مدت زمان ثبت نام در مراکز خدمات اشتغال عمومی )میباشد.
ارزیابی کنندگان از مردانی که سن آنها در نوامبر1986 کمتر از 26 سال بود و دارای
گواهینامه مدارس فنی و یا فاقد دیپلم بودند استفاده نمودند.
مدل آنها انتقال افراد از میان شش مرحله
بازارکار ( بیکاری، اشتغال با قرارداد کار دائم و معین، اشتغال موقت با قرارداد
کار در دورههای ثابت، اشتغال در برنامههای اشتغال عمومی، خارج از نیروی کار
و سایر8 ) بود.
آنها سپس تحلیل کردند که آیا شرکت در برنامههای
اشتغال گذشته9 اثری بر شدت انتقال به
هر یک از 6 حالت فوق در آینده داشته است. آنها سه نوع نتیجه بدست آوردند: آنها
موفق شدند اثرات هر یک از برنامهها را بر آینده شغلی افراد مشخص کنند، آنها
مشخص کردند که جه عواملی تعیین کننده مشارکت در برنامهها است و بالاخره نمایی
کلی از تاثیر مدت زمان دورههایی که فرد تحت پوشش بیمه بیکاری قرار داشته بر
روی طول مدت بیکاری او.
تجزیه و تحلیلهای آنها
اطلاعات ارزشمندی را در مورد اثرات مشارکت در برنامهها تهیه نمود، اما دوباره
محدود به سوالات خاصی است. این بررسی محدود به اطلااعات به دست آمده از دادهها
است. بویژه نتایج این بررسی قابل تعمیم نمیباشد و هیج ایدهای در خصوص تاثیر
برنامهها بر اقتصاد ( یا بطور مثال بر کارگران جوان به عنوان یک گروه خاص)
بدست نمیدهد؛ همچنین آنها نتوانستهاند که اثرات جانشینی را برآورد نمایند.
|
|
SHAPE \* MERGEFORMAT
2-1-2- تجزیه و تحلیلهای تجربی
2-1-2-1- تعریف
در تجزیه و تحلیلهای تجربی ارزیابی بر اساس یک آزمایش بنا نهاده میشود. با
این فرض که اثرات خالص اجرای یک برنامه قابل اندازه گیری باشد(بدون اریبی)، یک نمونه
تصادفی از افراد انتخاب و تفاوت بین میانگین نتایج در دو گروه مشارکت کنندگان در
برنامه و افرادی که مشارکت نکردهاند مقایسه میشود. تقسیم بندی افراد به دو گروه
به روش زیر انجام می گیرد: افرادی که ضوابط و معیارهای مشارکت در برنامه را دارند
اولین انتخاب است، سپس برخی از آنها به صورت تصادفی برای مشارکت در برنامه انتخاب
شده و بقیه در برنامه مشارکت داده نمیشوند.
تجزیه و تحلیلهای تجربی از اطّلاعاتی که در مورد افراد آزمایش شده گردآوری میشود
استفاده میکند. این دادهها بر اساس ثبت اطّلاعات و یا مصاحبه با افراد جمع آوری
میشود.
زمان اجرای این تجزیه و تحلیلها میتواند شامل دامنه وسیعی باشد. دو دوره
زمانی برای انجام این کار ایدهآل است: هنگامی که یک برنامه در آستانه مطرح شدن
است و یا هنگامی که یک برنامه در حال اتمام میباشد. بعضی از ارزیابیهای تجربی در
حالی انجام میشوند که برنامه در حال اجرا است ( به کادر 3 مراجعه کنید).
2-1-2-2- نقاط قوت و ضعف
فرض بر این است که اگر این آزمایشها به درستی طراحی گردد، راه حل مناسبی برای
اریبیهایی که معمولاً در مطالعات نیمه تجربی رخ میدهد، باشد. البته اینگونه
مطالعات تجربی نیز مسائل خاص خود را دارند.
اولین پی آمد ویژه این مطالعات مسائل
اخلاقی است: ممکن است توجیه کردن مضایقه از کمک به افرادی که نیاز به مشارکت در
برنامهها را دارند دشوار باشد بویژه هنگامی که فرد تمامی شرایط و معیارهای مشارکت
در برنامه را داشته باشد و یا اینکه افراد برای مشارکت در برنامه بی میل باشند و
بخواهیم آنها را اجباراً در آزمایش مشارکت دهیم. در تعیین اثرات این عوامل،
ارزیابی کنندگان با مشکلاتی روبرو هستند و تاثیر آن را برروی کارآیی ارزیابی سبک و
سنگین میکنند. بنابراین اجرای اینگونه ارزیابیها در هنگامی که یک برنامه در حال
آزمایش است و یا برنامه در حال اتمام میباشد ساده تر است.
مشخص است که اگر از طرق مختلف انجام آزمایش اعلام گردد، چند اریبی خاص میتواند
رخ دهد: اریبی تصادفی بودن، اثر Hawthorn و اریبی شکستگی. نخستین اریبی مربوط میشود به اثری که اعلام انجام آزمایش
برروی رفتار نمایندگان خواهد گذاشت. آنها ممکن است از مشارکت در برنامه انصراف دهند
چراکه علاقهای به مشارکت در آزمایش ندارند. این موضوع باعث میشود که تغییر معنی
داری در ترکیب و نحوه انتخاب گروه داوطلبین بگذارد. در این صورت گروه تیمار
نماینده خوبی برای جامعه داوطلبین نیست و نتایج آزمایش غیر قابل تعمیم خواهد بود.
اریبی دوم (اثر Hawthorn ) مربوط به
رفتار مشارکت کنندگان است: اگر آنها بدانند که تحت مطالعه هستند سخت تر کار میکنند
و این موضوع میتواند در نتایج آزمایش آنها تاثیر گذار باشد. آخرین اریبی( شکستگی)
تا حدودی مربوط به مسائل اخلاقی این نوع از ارزیابیهاست، به بیان دیگر مدیران
همیشه برخورد یکسانی با این موضوع ندارند، گاهی به شدت علاقهمند هستند و یا در
مقابل انجام آزمایش قرار میگیرند. برای مثال، آنها ممکن است که افرادی را که
بویژه مناسب برای شرکت در برنامه هستند( در مراحل انتخاب و تعیین اولویتها )،
انتخاب کنند که در نتیجه آن نرخ موفقیت مشارکت در برنامه بطور ساختگی بالا خواهد
بود.
این نوع از ارزیابیها در طراحی و تهیه اطّلاعات برای مدیران( بویژه اگر نسبت
به انجام دادن آن تمایل نداشته باشند) زمان بر بوده( و در نتیجه نیاز به منابع
مالی زیادی دارد). البته این نوع مسائل میتواند در ساختار هر بررسی و یا ارزیابیهای
دیگر نیز رخ دهد.
تجزیه و تحلیلهای تجربی اغلب از اریبی جانشینی رنج میبرند. این اریبی از این
امر ناشی میشود که مدیران میتوانند به
صورت ارادی افرادی را که در برنامههای آزمایشی رد شدهاند در اجرای برنامهها
جایگزینی سایر افراد کنند.
مثالهای متعددی از این نوع برنامهها بوسیله Bj?rklund
&Regnér (1996) تهیه شده که یکی از آنها در کادر 3 آمده است.
این نوع ارزیابیها در ایالات متحده بسیار رایج است و برخی از پژوهشگران نیز
بی میل نیستند که از این روش به عنوان تنها روش صحیح برای ارزیابی در سطح اقتصاد
خرد، دفاع کنند ( برای مثال به Friedlander و دیگران.1997
مراجعه کنید).
2-2- تجزیه و تحلیلهای اثر تراکمی
2-2-1– تعریف
این نوع از تجزیه و تحلیلها در یک سطح بسیار متراکم و به هم پیوسته اتفاق میافتد.
این روشی است که به محققین اجازه میدهد اثرات یک برنامه را با تکیه بر اقتصاد
مورد بررسی قرار دهند(بویژه اثرات جانشینی و جایگذاری
). دو نوع از این تجزیه و تحلیلها را میتوان مورد استفاده قرار داد که هریک مربوط
به زمانهای متفاوتی است. نخست دادهها و مدل اقتصاد کلان مورد استفاده قرار میگیرد
تا بوسیله آن پژوهشگر ارزیابی کند که چه اتفاقی در این سطح رخ میدهد تا بتوانند
اثرات سیاستهای اشتغال را بر سطوح اقتصاد کلان برآورد میکند ( Scarpetta|1996 ). دوم، آنها از مدلهای اقتصاد کلان برای
شبیه سازی اینکه در صورت اجرای برنامه چه اثرات اقتصادی رخ میدهد، استفاده میکنند
(Dares|1996 ).
بر این اساس برای ارزیابی یک برنامه، ارزیابی کنندگان میباید یک نظری در خصوص
عملکردهای بازار کار را مبنای کار خود قرار دهند. البته ارزیابی سیاستهای فعال
بازار کار تحت تاثیر این انتخاب قرار میگیرد. برای مثال میتوان پذیرفت که بیکاری
میتواند نتیجه کارآیی فعالیتهای اقتصادی باشد در این صورت اگر بازارها کارآمد
باشند آنگاه بیکاری امری اختیاری خواهد بود. در اینگونه نظریهها، فرض بر این است که مداخله دولت ( شامل ALMPs ) بدون اثر و حتی ناپسند است. در یک کشور
دیگر اگر نظریه پذیرفته شده این باشد که بیکاری محصول یک بازار معیوب است، آنگاه
مداخله دولت امری پسندیده و بجاست (Snower|1996
).
Layard & Nickell(1986) مدلهای عمومی بکار
رفته در تجزیه و تحلیلهای اثر تراکمی را توسعه دادند. این مدل در بخش ضمیمه توضیح
داده شده. مثالهایی برای چگونگی استفاده از این مدل در کادرهای4 و5 آمده است.
2-2-2- نقاط قوت و ضعف
مزیت اصلی اینگونه تجزیه و تحلیلها این است که شبکهای از اثرات سیاستهای
بازار کار را مد نظر قرار میدهد. در اغلب موارد نمیتواند توضیحی در مورد اثرات
جانشینی و جایگزینی داشته باشد، اما نرخهای بیرون ریز برای گروههای خاص ( هنگامی
که داده های مربوط به آن در دسترس باشد )، میتواند تعیین کننده اثرات برروی
گروههای هدف به خوبی سایر گروههای اثر
پذیر باشند (Bellman and Jackman1996a ). بطور عمومی
این بررسیها خسارت ناشی از چند پیشگی را مورد محاسبه قرار نمیدهند، هرچند برخی
از محققین این اثر را هم قابل دسترسی میدانند. به عنوان مثال، Schmid et al.(1996) ادعا
کردند که در بخش ساختمان و در زمانی که فعالیت در این بازار در سطح پایینی قرار
دارد، این بخش به صورت بی رویهای از یارانههای شغلی استفاده میکند.
یکی از نقاط ضعف این فن این است که اصلاحاتی که متعاقب پیاده سازی یک برنامه
صورت میگیرد ممکن است زمان بر باشد. به عنوان مثال افزایش کوتاه مدت در بیکاری میتواند
قابل مشاهده باشد، در حالی که اثرات بلند مدت بیشتر مورد توجه است. بنابراین
ارزیابی کنندگان باید این موضوع را در محاسبات خود لحاظ نمایند ( و فرضیاتی در
مورد دوره اصلاح بنا کنند). از این رو میتوان بین تجزیه و تحلیلهای موردی با
تحلیلهای کلان و بلند مدت تمایز قائل شد. دیدگاه قبلی شامل مطالعه اثرات مستقیم ALMPs است، برای مثال بررسی آنچه که در سال گذشته
رخ داده است. در دیدگاه بلند مدت تر نکته
قابل توجه استنتاج در مورد اثرات سیاستها بر کل اقتصاد و بویژه بر مسایل مالی
است (DARES;
1997 ).
Calmfor(1994) مسائل متعددی را که در تفسیر نتایج اینگونه بررسیها رخ میدهد
مورد بازنگری قرار داد. یک نقص مشترک با بسیاری از بررسیهای تجربی این است که آنها
افزایش مشارکت نیروی کار، در نتیجه اجرای ALMPs
را در محاسبات خود مدنظر قرار نمیدهند. البته تاثیر ALMPs
بر اقتصاد به سطح و میزان بیکاری وابسته است: این یک نظریه است که در سطح بالاتر
بیکاری، ALMPs از
کارآیی بیشتری برخوردارند. در نهایت اریبی همزمانی ناشی از اثر ارتباط بین هزینههای
اجرای برنامهها و سطح بیکاری به دو طریق: تغییر در سطح بیکاری به دلیل تغییر در
هزینههای دولت و یا برعکس آن میتواند رخ دهد.
مطابق نظریات Calmfor(1994) و دیگران، مدارک
تجربی گردآوری شده از تجزیه و تحلیلهای اثرات کل هنوز نسبتاً محدود است. بسیاری از
این مطالعات تنظیم دستمزدها را مورد توجه قرار میدهند در حالی که برای برخی دیگر
تاثیرات برروی اشتغال ( یا بیکاری ) قابل توجه است.
با تمام این محدودیتها تجزیه و تحلیل اثرات کل روش مناسبی برای ارزیابی برنامهها
به شمار میآید. البته برای اینکه درک کاملی از اثرات اجرای یک برنامه داشته باشیم،
میتوان از این روش همراه با سایر فنون موجود استفاده نمود.
2-3- تجزیه و تحلیلهای هزینه – فایده
2-3-1- تعریف
این نوع تجزیه و تحلیل یک بررسی کمی
است که با واحد پول، هزینهها و درآمدهای یک برنامه خاص را محاسبه میکند. با
مقایسه این دو کمیت که به درستی و شفافیت تعریف شده باشند میتوان اثرات اجرای یک
برنامه را با تفاضل هزینه و فایده محاسبه نمود. شق دیگر میتواند این باشد که در
صورت اجرای سایر برنامهها چه رخ خواهد داد اما در حالت کلی این نوع بررسیها
نشانگر این موضوع هستند که در صورت عدم اجرای برنامه مورد نظر چه اتفاقی میافتد.
فایدههای یک برنامه شامل شبکه اثرات یک برنامه برروی مشارکت کنندگان ( در قیاس با
افرادی که در برنامه شرکت نکردهاند ) بعلاوه سایر منافعی که ناشی از بقیه اقتصاد است ( مانند
کاهش جرم و جنایت ) و هزینهها نیز شامل مخارجی است که اجرای برنامه در پی دارد.
این نوع تجزیه و تحلیل معمولاً به عنوان سنجش یک برنامه قبل از اجرای آن بکار برده
میشود (پیش بینی کننده) اما میتوان آن را بعد از اجرای برنامه نیز بکار برد ( Delander and Niklasson|1996 ).
ارزیابی کنندگان مشخص میکنند که
کدام یک از اثرات اجرای یک برنامه باید برآورد گردد و سپس چگونه میتوان این اثرات
را اندازهگیری و جمع بندی نمود. ارزیابی کنندگان شبکه فایدههای یک برنامه را از
طریق جمع وزنی سود و ضررهای اشخاص محاسبه میکنند. بطور عمومی انتخاب نهایی شامل
ضرر و زیانهایی برای بعضی افراد خواهد بود اما آنچه مورد توجه عموم مردم است تکمیل
یک برنامه است. براین اساس ارزیابی یک برنامه نتیجه " رضایت پرداخت "
افراد است که بطور عمده مربوط به تحلیل هزینه فرصت میباشد: اثر مطلوب بوسیله
حداکثر مجموع مبلغ پرداختی که ذینفعان با
رضایت پرداخت میکنند تا در برنامه شرکت کنند، ارزیابی میشود و اثر نامطلوب
بوسیله حداقل مجموع پرداختی با رضایت از سوی متضررین برای خروج از برنامه ارزیابی
میگردد ( Sugden and Williams|1978 ).
یکی از مزیتهای اصلی این فن این است
که روشی نظام مند برای ارزیابی یک برنامه فراهم میکند. نیاز اصلی این روش نیز این
است که با وضوح و شفافیت اهداف اولیه را مشخص و تمامی نتایج حاصل از اجرای آن را (
و نیز اثرات خارجی را ) بدون توجه به محدودیت اندازه پذیری آنها تعریف و معین نمود.
گروه هدف ( و یا ناحیه هدف ) برنامه نیز باید به وضوح تعریف شده باشد ( Nas|1996 ).
Delander and
Niklasson(1996) از طرفداران این نظریه هستند که تجزیه و
تحلیلهای هزینه فایده برای ارزیابی یک سیاست فعال بازار کار را میتوان با برآورد
علامت توزیع درآمد ( بویژه عواید حاصل برای گروه هدف ) و تاثیر آن بر درآمدها و
هزینههای عموم مردم، برحسب اندازه و زمان رخداد، نیز به انجام رساند. در کادر 6 و
7 نشان داده شده که چگونه تجزیه تحلیلهای هزینه فایده را میتوان از این دیدگاه نیز به انجام رساند.
2-3-2- نقاط ضعف و قوت
بطور کلی ارزیابی و انتخاب سیاستها
با استفاده از تجزیه و تحلیلهای هزینه فایده بستگی به ساختارهای سازمانی و انگیزههای
تصمیم گیرندگان دارد. در این حیطه این فن کاملاً بلند پروازانه به نظر میرسد.
واضح است که داشتن یک برنامه فرضی در مقابل برنامه اصلی و مطالعه آن، در عمل بسیار
مشکل است. ممکن است که اطّلاعات محققین در مورد جهت تاثیرات یک برنامه ناقص باشد.
علاوه بر این اندازه گیری بعضی از تاثیرات با واحد پول، مانند اثرات روانی اجرای
یک برنامه، امری بسیار دشوار است. روشهای مختلفی برای برآورد مقدار این اثرات وجود
دارد: روش رجحان آشکار
از طریق مشاهده رفتار افراد با ویژگیهای یکسان
که در برنامه مشارکت می کنند ( بویژه فرآیند انتخاب افراد از بین دو برنامه متفاوت ). تعیین رجحان
یا ارزیابی مشروط روشی است که از پاسخهای داده شده افراد به سوالات در خصوص برنامههای
مختلف، استفاده میکند. اندازه گیری میزان این تاثیرات میتواند بر پایه تجربیات،
اعتقادات و یا مشاهدات ارزیابی کنندگان باشد. به هر حال روشهای متفاوتی را میتوان
در تجزیه و تحلیلهای هزینه فایده بکار برد
به گونهای که بتوان با استفاده از آنها حداکثر تعداد عوامل تاثیر گذار مختلف را
مورد اندازه گیری قرار داد.
نکته دیگر این که تمامی اثرات مختلف
یک برنامه همزمان با هم رخ نمیدهند. برای انجام ارزیابی باید یک دوره زمانی را
انتخاب نمود. بطور عمومی اغلب در تجزیه و تحلیلهای از این نوع اثرات کوتاه مدت یک
برنامه در نظر گرفته میشود و در صورتی که بخواهیم با این روش اثرات بلند مدت یک
برنامه را ارزیابی کنیم باید متغیرهای مختلف را در طول چند سال مورد بررسی قرار
داد. در این حالت محاسبه مقادیر متغیرها برای سال جاری در واقع محاسبه مقادیر
آینده آنها در زمان حال است. مقادیر آینده فایدههای برنامه توسط نرخی مانند نرخهای مورد انتظار کاهش مییابند. موضوعات و
مباحث زیادی در مورد این نرخ کاهش مطرح شده و افراد اغلب از نرخهای معقول و مستدل
متفاوتی استفاده میکنند. راه دیگری برای ارزیابی اثرات بلند مدت یک برنامه محاسبه
نرخ بازگشت است که معادل با نرخ کاهشی است که مقادیر فعلی فایدهها را برابر با
مقادیر فعلی هزینهها در نظر میگیرد. بنابراین در این حالت میتوان نرخ بازگشت یک برنامه خاص را با نرخ مشابه از سایر برنامهها مقایسه نمود.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای
هزینه فایده را باید از یک دیدگاه وسیعتر مورد بررسی قرار داد. حتی اگر نسبت
هزینه به فایده ( مقدار فایده تقسیم بر مقدار هزینه ) نماگر مناسبی برای اندازه
گیری میزان اثر بخشی یک برنامه باشد، باز هم نمیتوان این نماگر را به تنهایی مورد
استفاده قرار داد. بویژه اثرات اندازه
گیری نشده برنامه را باید مد نظر قرار داد و همچنین ارزیابی کنندگان باید توضیح
دهند که چگونه و با چه روشی اثرات یک برنامه را اندازهگیری نمودهاند. نسبت هزینه
به فایده را نمیتوان برای تمام انواع برنامهها بکار گرفت بنابراین باید از
روشهای دیگری برای ارزیابی این برنامهها استفاده نمود ( Ryan
and Grubb|1998 ).
این نوع از تجزیه و تحلیلها ارزیابی
کنندگان را قادر میسازد که شبکه فایدهها را نه تنها برای جامعه، بلکه برای
گروههای مختلف افراد، یعنی اثرات توزیع مجدد برنامه، مورد بررسی قرار دهند. این
نتایج که بطور عمومی مختصر و شفاف است میتواند در شکل گیری سیاستهای آینده بسیار
مورد استفاده قرار گیرد. علی رغم اینکه ممکن است یک ارزیابی حرفهای هم نتواند به نتایج قابل قبولی دست پیدا کند ولی
ارزیابیهای هزینه فایده میتواند خطرپذیری
ناشی از تصمیمگیریهای ناکارآمد را کاهش دهد. این نوع ارزیابیها معمولاً به تصمیمگیرندگان
توانایی پاسخگویی به سایر سیاست مردان و در نهایت به رای دهندگان را میبخشد.
2-4- تجزیه و تحلیلهای کیفی
2-4-1- تعریف
این نوع ارزیابیها دیدگاه و نظر ذینفعان،
مجریان برنامه و بنگاهها را در مورد برنامه مورد بررسی قرار میدهد. دادهها
براساس پیمایش و با مصاحبه جمع آوری میشود. این دادهها در برآورد اثراتی که نمیتوانند
به صورت کمی مورد اندازه گیری قرار گیرند استفاده میشوند. در بعضی موارد تجزیه و
تحلیل کیفی به سادگی براساس تشخیص متخصصین دارای تجربه در زمینه مورد بررسی به
اجرا در میآید. در بعضی موارد نیز تجزیه و تحلیلهای کیفی براساس نتایج گزارشات
مربوط به برنامه از سوی روزنامه نگاران حاصل میشود.
2-4-2- نقاط ضعف و قوت
این روش یک راه قابل استفاده برای ارزیابی
کیفی سیاستهای فعال بازار کار است ( برای مثال به کادر 8 مراجعه کنید ). به راستی
که شاید اندازه گیری برخی از این مفاهیم
مانند کیفیت آموزشهای ارائه شده یا کارآیی کارمندان دولت، غیر ممکن باشد.
این فن البته در مورد برآورد چند
پیشگی، جانشینی و جایگذاری بکار برده میشود. مثلاً ارزیابی کنندگان از کارفرمایان
در مورد استخدام کارگران جدید، در شرایطی که برنامه خاصی به اجرا در نمیآید و یا در
صورتی که یارانه استخدام پرداخت نمیگردد، سؤال میکنند.
این روش از مسائل خاصی در باره دادههای
پیمایشی رنج میبرد. پاسخگویان ممکن است سوالات مطرح شده به صورتهای مختلف تفسیر
نمایند. پیمایشها نیز اغلب از بی پاسخی و فرسایش نمونههای مورد بررسی رنج میبرند.
تجزیه و تحلیلهای کیفی نسبت به
روشهای اندازه گیری کمی از روشهای نظام مند کمتری بهره میبرند و اغلب این روشها
نیز قابل تعمیم نمیباشند. اغلب این بررسیها بر اساس نمونههای کوچک میباشند که
نمیتوانند به درستی نمایندگان واقعی افراد جامعه باشند.
این روش در اجرا نسبت به سایر روشها از سختی
کمتری برخوردار است هر چند که نتایج آن را نمیتوان عمومیت بخشید ولی ممکن است که
ایدههای خوبی در مورد عوامل کاملاً مرتبط با ارزیابی که معمولاً با دقت قابل
اندازه گیری نیست، ارائه کند. در یک تصویر واقعی ارزیابی کنندگان از یک طرح مطمئن و ساده شامل چند سؤال از قبیل:
" سرنوشت افراد بعد از مشارکت در برنامه به چه صورت درآمده است؟ " و "آیا شما ( کارفرما ) در صورتی که برنامه مورد نظر وجود نداشت، فرصت شغلی جدیدی
ایجاد مینمودید؟" و سوالاتی از این قبیل استفاده میکنند. پرسشنامههای این
نوع بررسیها اغلب شامل سوالات کنترلی به صورت پرسش مکرر یک سؤال به صورتهای
گوناگون از اشخاص و سازمانهای مجری طرح است.
به دلیل کم هزینه بودن مطالعات کیفی،
این بررسیها بویژه هنگامی که بودجه کمی برای ارزیابی سیاستهای بازار کار موجود
است، مورد استفاده قرار میگیرند. با آمیختن دادههای حاصل از بررسیهای کیفی و
دادههای بدست آمده از کنترلها (که
معمولاً جمع آوری میشود )، میتوان یک ارزیابی قابل استفاده با هزینه کم را انجام
داد.
2-5- درسهایی برای تعیین یک چارچوب
ارزیابی
این روشها طی دهههای متوالی گسترش
پیدا کرده و نقش اساسی در اقتصاد سنجی بازی میکنند. این فنون از ادبیات موضوع
بسیار گستردهای برخوردارند و دیدگاههای مختلفی در مورد هریک از آنها، بویژه به
عنوان راهی برای بهبود برآوردها، مطرح شده است. استفاده از هریک از این روشها نیاز
به اظهار نظر دقیق کارشناسی دارد و متخصصین در این زمینه بهترین افراد برای اجرای
این روشها هستند. علاوه براین نباید فراموش کرد که یک روش از بین این روشها نمیتواند
بهترین فن موجود باشد. هریک از روشهای ارائه شده دارای محاسن و معایب خاص خود
هستند و انتخاب هریک از آنها بستگی به نوع برنامه مورد ارزیابی دارد. این روشها مکمل
یکدیگر هستند و در اغلب مواقع آمیختهای از روشهای مختلف تضمین کننده یک ارزیابی
کامل خواهد بود.
برخی موضوعات در تمامی روشها مشترک
هستند و باید مشخص گردند. اولین مورد گردآوری دادهها است که موضوع مهم و بغرنجی
در ارزیابی کمی سیاستها به شمار میآید. قلمرو و وسعت یک ارزیابی به کمیت و کیفیت
دادههای در دسترس، بستگی دارد. دومین موضوع تجزیه و تحلیل حساسیت نتایج است،
بخصوص اگر بخواهیم این نتایج را در تصمیم
گیری و بویژه تصمیم گیری در مورد متوقف شدن یک برنامه خاص، بکار ببریم (Heckman and Smith |1997 ). در تجزیه و تحلیلهای تجربی و شبه تجربی
استفاده از این نوع بررسیها بسیار رایج است. تجزیه و تحلیل حساسیت عبارت است از
بررسی تغییرات در نتایج بر اثر تغییر در فروض اولیهای که تحلیلگر در نظر گرفته،
به عنوان مثال در تحلیلهای هزینه فایده، تحلیلگر میتواند نرخ نزول بانکی را عوض
کند. در نهایت تمام روشهای ارزیابی بر
فرضیاتی استوار هستند و گام مهم در پاسخ به مسائل یک ارزیابی در واقع بررسی این
فرضیات و میزان منطقی و معقول بودن آنهاست ( Heckman
et al. 1996 ).
تعیین روش شناسی یک ارزیابی در واقع انتخاب
آمیزهای از روشهای قابل استفاده برای انجام یک ارزیابی است که بخشی از آن به نوع و
ساختار سازمانهای مجری در هر کشور بستگی دارد. آنها بودجهها را تنظیم میکنند که
این موضوع به نوبه خود مشخص کننده قلمرو و آزادی عمل یک ارزیابی است. این یک
دیدگاه ویژه است که امروزه دولتها در جستجوی راهی برای کاهش کسری بودجههای مربوطه
هستند. تا آنجا که به سیاستهای فعال بازار کار مربوط میشود، ارزیابیها سادهترین
راه برای جلوگیری از ضرر محسوب میشوند، در صورتی که بطور مستقیم تحت تاثیر عوامل
مجری برنامهها قرار نگیرند. اولیای امور اهداف یک برنامه را مشخص و ترسیم میکنند
که این موضوع نیز به نوبه خود مشخص کننده نوع روش مورد استفاده در ارزیابی است.
آنها همچنین استفاده کنندگان نهایی نتایج ارزیابی هستند که این موضوع را نیز باید در
ارائه نتایج یک ارزیابی در نظر گرفت.
3 – یک چارچوب
برای ارزیابی
اهداف این قسمت در واقع ارائه
چارچوبی برای ارزیابی سیاستهای فعال بازار کار است که هم در نظری قابل پذیرش باشد
و هم در عمل قابل اجرا و همچنین ارائه دستورالعمل و راهنمایی عملی برا ی اجرای ارزیابی
متناسب با اهداف ویژه گروههای مورد نظر میباشد.
1-3- خط مشی هدف گرا
این بخش فلسفه و دیدگاه اشمید و
دیگران (1996) را مورد استفاده قرار میدهد که طرفداران مشی هدف گرا در مقابل خط
مشیهای مجرد ارزیابی یک برنامه در حالت ایزوله، میباشند. این موضوع مورد بحث است
که گرچه ارزیابی یک برنامه به صورت مجرد، در جای خود مفید است ولی اشکالاتی نیز
دارد، منجمله: نمیتوان تعامل بین آن برنامه را با محیط پیرامون ( سازمانها و سایر
سیاستهای اقتصادی ) و مقایسه بین اثرات برنامههای مختلف را، مورد بررسی قرار داد.
خط مشی هدف گرا ارزیابی کنندگان را قادر میسازد تا این اثرات را نیز مورد ارزیابی
قرار دهند. ایدة این خطی مشی، مقایسه
بازدهی برنامههای مختلف بازار کار با هدف قرار دادن گروههای ویژه و ارزیابی این
برنامهها در محدوده فضای مورد بررسی ( نهادها، قیمتها و دیگر سیاستها ) است.
" گروه هدف " شامل افرادی است که از دشواریهای خاصی در بازار کار رنج
میبرند و افرادی که برای یافتن شغل نیاز به کمکهای اضافی دارند ( مانند بیکاران
بلندمدت، جوانان و افراد مسن ). دلیل دیگر برای انتخاب مشی هدف گرا در ادامه آمده
است. هدف دولتها از اجرای ALMPs رونق بخشی
مستمر و ماندگار به بازار کار است و احتمالا این هدف طی سالهای آتی نیز توسعه
خواهد یافت. در دهه 70 و آغاز دهه 80 علاقهمندی به یافتن شیوههایی برای کاهش نرخ
بیکاری وجود داشت. از اواسط دهه 80 همزمان با تشدید دشواری شرایط برای گروههای خاص
از افراد، دولتها در جستجوی شرایطی برآمدند که مانع " محرومیتهای اجتماعی
" گردد (Mauriax |1995 ). با انتخاب
یک گروه هدف ( با تعریفی جامع ) فرد میتواند شیوهای برای ارزیابی طراحی نماید که
به اهداف دولتها بستگی نداشته و در آینده نیز قابل تکرار باشد. البته در عمل هنوز
برخی از شیوه های ارزیابی با این دیدگاه منطبق نگردیدهاند (Meager
and Evans|1998 ).
2-3- مرحله شکل گیری سیاست
برای ارتقا سودمندی گزارشات حاصل از
ارزیابی باید بازخوردی بین ارزیابی کنندگان یک سیاست با سیاستگذاران وجود داشته
باشد، بدین معنی که ارزیابی کنندگان باید پیشنهادات شفاف و روشنی ارائه کنند و
سیاستگذاران نیز باید این پیشنهادات را در تصمیم گیریهای خود مد نظر قرار دهند.
دید کلی در مورد نتایج یک ارزیابی وابسته به مسائل سیاسی و چارچوب سازمانی خواهد
بود. شفافیت اهداف و عملکرد دولت میتواند باعث افزایش قابلیت اعتماد نتایج یک ارزیابی باشد. ارزیابی
به بهترین شکل ممکن انجام خواهد شد اگر تصمیمگیریها در این مرحله (مرحله شکل
گیری سیاست ) انجام شود. این موضوع بسیار حائز اهمیت است که ارزیابی کنندگان
بتوانند دادههای مورد نیاز تجزیه و تحلیلهایشان را مشخص نمایند. بعلاوه راهبرد
ارزیابی باید بر مبنای اصولی خاص شکل بگیرد به عنوان مثال استفاده از خط مشی هدف
گرا میتواند اصل حاکم بر راهبردهای یک ارزیابی باشد. اطمینان از انجام صحیح و نظاممند ارزیابی و ارتباط
و تاثیر آن با مرحله شکل گیری سیاستها
میتواند باعث هماهنگی بیشتر و سازگاری یک سیاست با سایر سیاستها باشد. همکاری بین
کارگزاران شامل سیاستمداران، عوامل اجرایی و پژوهشگران، میتواند
انتخاب آمیزهای از روشهای مختلف را تسهیل و علایق این سه گروه را در اتخاذ روشهای
ارزیابی لحاظ نماید. نگرش کوتاه مدت سیاستمداران باید به وسیله بررسی اثرات بلند
مدت یک سیاست توسط پژوهشگران مورد اصلاح قرار گیرد. کادر 9 یک مثال واقعی از
تجربیات ارزیابی کشور فرانسه است.
علاوه براین ارزیابی میتواند چنین آغازی
داشته باشد: درجه بازخورد را میتوان ارزیابی نمود. ارزیابی کنندگان میتوانند بر
اساس نتایج حاصل مشاهده کنند که آیا سیاستها با نتایج ارزیابیهای قبلی سازگاری
دارد یا نه. همزمان میتوانند بررسی کنند که آیا سیاستگذاران به نیازهای متفاوت
افراد و تغییرات شرایط اقتصادی پاسخ دادهاند و اینکه آیا نیازهای جامعه هدف به
درستی شناسایی و تعریف شده است یا خیر(ارزیابی کنندگان باید خودشان این نیازها را
تشخیص دهند ). تمام اثرات برنامهها نیاز به شناسایی دارند حتی اگر مورد ارزیابی
قرار نگرفته باشند.
3-3- مرحله اجرای سیاست
اجرای سیاست مرحلهای تعیین کننده میباشد
و نقش مهمی در موفقیت یا شکست سیاست ایفا میکند. علاوه بر احتیاجات کلی، در مشی
هدف گرا لازم است که به عوامل مختلف دیگری نیز پرداخته شود. اولین مورد کیفیت اجرا
میباشد. موفقیت سیاستها بستگی به کیفیت خدمات ارائه شده به شرکت کنندگان دارد.
میزان کیفیت اغلب شامل موارد مورد ارزیابی نمیباشد. فایده چنین ارزیابی بستگی
خاصی به اندازه در نظر گرفته شده دارد ( مانند خدمات اشتغال ) و ممکن است که هدف،
ارائه خدمات به تعداد افراد بیشتری باشد، تا آنجا که کمیت از کیفیت مهمتر میشود. در
حالی که ( در آموزش) کیفیت ارائه خدمات اثر بخشتر تشخیص داده میشود. همزمان با
آن، ممکن است که مجریانی با کارآمدی بیشتر سودمندتر به نظر آید، گرچه ممکن است
نائل شدن به آن دشوار باشد.
ارزیابی در مرحله اجرایی میتواند از
اطّلاعات مربوط به بازار محلی استفاده کند. یک ارزیابی نمیتواند فقط در سطح محلی انجام شود چراکه از
انسجام کافی برخوردار نخواهد بود ( هر
اداره محلی در وحله اول به کمکهای اجتماعی در منطقه خود می پردازد ). اطّلاعات جمع
آوری شده بوسیله ادارات محلی باید متمرکز
شده و در ارزیابی بطور جامع بکار گرفته شود. چنین اطّلاعاتی بیشتر به موضوع
ارزیابی مربوط میشود. ابتدا برنامهها باید پاسخگوی مشکلات محلی باشند. برای مثال،
اگر هدف افزایش مشارکت مادران در بازار کار باشد، یک برنامه ممکن است افزایش تعداد
مهد کودکها برای نگهداری از فرزندان خرد سال این مادران باشد، این در حالی است که
مطالعات محلی میتواند به طور کاملتری
نیازهای محلی را مشخص کند مانند توجه به گسترش مراکز نگهداری سالمندان. دوم اینکه،
برای اینکه بتوان یک سیاست را با موفقیت به اجرا درآورد باید آن را با سیاستهای
محلی و منطقهای متناسب نمود. در این صورت است که مجریان محلی میتوانند با همکاری
کارگزاران محلی( بنگاهها، انجمنها و اولیای امور محلی )، اجرای سیاستها را تسهیل
نمایند. سوم اینکه مسئولین محلی اجرای برنامهها باید با شرکت کنندگان خود در
ارتباط باشند. از این طریق میتوان به نحو مطلوب انگیزهها، علایق و ظرفیتهای
گروه هدف را مورد ارزیابی قرار داد. رفتار افراد همیشه با انتظارات مجریان سازگار
نیست. در این سطح تنها نیاز به کنترل این موضوع است که آیا خدمات ارائه شده به
گروههای مورد نظر میرسد یا خیر و اینکه نحوه استفاده از این امکانات به چه صورت
است. به عنوان نمونه ممکن است درجه و میزان سوء استفاده از یک سیاست معیاری قابل
استفاده باشد ( Mauriax|1995 ). سرانجام یک
بعد مهم در اجرای سیاستها ثمر بخش بودن هزینهها است. میتوان سودمندی تخصیص بودجهها
را از طریق مقایسه عملکرد دو اداره محلی مختلف با بودجه یکسان ( و شرایط یکسان
بازار کار ) مورد ارزیابی قرار داد.
در یک ارزیابی میتوان از یافتههای
ناشی از کنترل عملکرد یک برنامه نیز استفاده نمود: استفاده از دادههای کمی مانند
تعداد مشارکت کنندگان، ساختار و ترکیب مشارکت کنندگان، نرخ انصراف از مشارکت و
مانند آن. بعلاوه با این دادهها میتوان بخشی از عوامل شکست یا موفقیت یک برنامه
را مورد بررسی قرار داد. پس از این میتوان از طریق مصاحبه با کارگزاران و مجریان،
داده های کیفی را نیز جمع آوری نمود.
4-3- مراحل شناخت
تاثیرات
این مراحل به طور کلی بیشترین
مطالعات را در ارزیابی سیاستها به خود اختصاص میدهد. هدف ارزیابی از شناخت
تاثیرات این است که تعیین کند که شرکت در برنامه، شرایط شخص بیکار و یا یک گروه از
افراد بیکار را بهبود میبخشد یا خیر. تاثیرات یک سیاست بسیار گوناگون است ولی
ارزیابیها عمدتاً بر روی اشتغالزایی و درآمدها متمرکز میباشند. البته چنین
ارزیابیهایی از نظر بسیاری محققین کافی نیست ( برای مثال نگاه کنید به DARES(1996)یا Mauriaux(1995)
). آنها بر انجام ارزیابیهای کیفی برنامهها تاکید میکنند. بطور کلی به نظر میرسد تاثیرات اجتماعی سیاستها در شرایطی که
بیکاری دز سطحی بالا و ماندگار باشد از اهمیت ویژهای برخوردار است.
یک راه برای اینکه بتوان تمام اثرات
یک سیاست را مد نظر قرار داد این است که فهرستی از تمامی اثرات ممکن تهیه کنیم.
این فهرست را میتوان تحت عناوین مختلف دسته بندی نمود. در اینجا چهار نوع دسته
بندی را تعریف می-کنیم: تاثیرات مستقیم روی شرکت کنندگان ( اشتغال و درآمد و
افزایش رفاه )، تاثیرات اجتماعی ( پیشرفت عدالت اجتماعی، اصلاح محیط اجتماعی
برای مثال در اثر کاهش جرم و جنایت )، تاثیرات مالی ( تغییر در مالیات بر درآمدها و
هزینههای دولت ) و تاثیرات بر بازار کار ( بهبود ارتباط بین مشاغل و کارگران،
تغییر در نرخ بیکاری، تغییر در بهرهوری نیروی کار، تغییر در وضعیت سایر گروههای
بیکاران ). ارزیابیهای مطلوب شامل تجزیه و تحلیلهای زمانی این اثرات بر مبنای
دادههایی است که در مراحل قبلی جمع آوری شدهاند. مصاحبه با بیکاران ( و بطور
عمومی مصاحبه با کارگزاران و ذینفعان برنامه ) یک منبع مهم گردآوری دادهها به
شمار میآید. از این منبع اطّلاعاتی همیشه مورد استفاده قرار میگیرد و معمولاً
پرسشنامههای مربوطه حاوی سؤالات کیفی متعدد است. دادههای اجرایی ( حاصل از انجام
کنترلها ) در تجزیه و تحلیلهای کمی بسیار مورد استفاده قرار میگیرند.
ارزیابی تاثیرات یک برنامه
بسته به نوع استفاده آن در آینده میتواند در یک پهنه کوچک و یا گسترده به
اجرا درآید. بسیاری از ارزیابیهای جاری محدود به بخشی خاص بوده و سؤالات آن تاثیرات
خاصی از یک برنامه را مورد بررسی قرار میدهد و بنابراین قابلیت تعمیم ندارند. البته
این سؤالات نکات مورد توجه و جالب برای سیاستگذاران را مورد بررسی قرار میدهند ولی
در یک ارزیابی کامل باید محدوده بزرگی از موضوعات مورد بررسی قرار گیرد. کادر 11
نمونهای از سوالات را که میتواند در ارزیابی سیاستهای بازار کار جوانان مورد
استفاده قرار گیرد، ارائه میدهد.
ارزیابیها نیازمند انتخاب فنون
آماری مناسب، بر حسب اهداف و روشهای انتخاب شده میباشند. از این حیث به نظر میرسد
که تجزیه و تحلیلهای کیفی و اثرات کلی ارزانترین روشها باشند و تجزیه و تحلیلهای
کیفی به لحاظ نیاز به جمع آوری حجم زیادی از دادهها ممکن است روش گرانی برای
ارزیابی باشد اما در محاسبه برآوردهای دقیق از اثرات یک برنامه بسیار کاربرد دارد
و تجزیه و تحلیلهای هزینه فایده ممکن است بلند پروازانه و جاه طلبانه به نظر آیند
اما یک فلسفه عمومی ارائه میکند که پیروی از آن جالب توجه است. کادر10 دو مثال از
ترکیب روشهای مختلف ارائه میدهد. وزنی که به هر یک از این روشها داده میشود برحسب
ساختار دولتها و نهادها در هر کشور ممکن است
بسیار متفاوت باشد. ایده اصلی ارتقاء عملیات جاری ارزیابی و تشخیص اثرات
غیر منسجم و ناشناخته سیاستها به عنوان بخشی از فرآیند ارزیابی است که نبود آن به
راحتی باعث اتلاف وقت و سرمایه خواهد بود.
4 – نتیجه گیری
این مقاله مروری بود بر ادبیات موضوع
ارزیابی سیاستهای فعال بازار کار با تمرکز بر آنچه که در کشورهای اتحادیه اروپا و
آمریکا در این خصوص به انجام رسیده است. همانطوری که مشاهده شد روش نظام مندی برای
انجام ارزیابیها وجود ندارد ( بویژه در اتحادیه اروپا )، و در کشوری مانند آمریکا
نیز که از لحاظ فنون ارزیابی بسیار توسعه یافته است، استفاده از نتایج ارزیابی در
طراحی سیاستها امری نادر و بحث برانگیز به شمار میآید. در صورتی که دولت بخواهد
سودمندی یک سیاست فعال بازار کار را به افکار عمومی و مردم معرفی نماید، استفاده
از نتایج ارزیابی سیاستها بسیار ضروری و دارای اهمیت است.
بنابراین باید یک راهنما و دستورالعمل
برای چگونگی ارزیابی سیاستها طراحی نمود، هرچند به دلیل وجود محدودیتهای عملی در
ارزیابی ALMPs ممکن است یک ارزیابی کامل هرگز به اجرا در
نیاید، اما در ارزیابیها میتوان به اصول کلی زیر اشاره نمود:
( i ) نگرش گروه هدف به نظر درست و
مناسب میآید. ارزیابی نمودن یک برنامه به تنهایی احتمالاً از سودمندی محدودی
برخوردار است. اولاً یک برنامه به عنوان بخشی از یک راهبرد کلی سیاستهای فعال
بازار کار به اجرا در میآ ید و نکتهای که بیشتر جالب توجه است ارزیابی این
راهبردهاست. ثانیاً سیاستها با یکدیگر در تعامل هستند، در بعضی موارد مکمل
یکدیگرند و گاهی نیز جایگزین یکدیگر میشوند، بنابراین کارآیی یک برنامه بستگی به
نحوه تعامل آن با دیگر برنامهها دارد. ثالثاً نتایج ارزیابی یک برنامه را نمیتوان
به تنهایی مورد مقایسه قرار داد. در نگرش بر مبنای هدف، ارزیابان قادر به حل این
مسائل هستند.
(ii) تعیین راهبردهای ارزیابی در
همکاری با تمام دست اندر کاران مربوطه، به نظر اولین اولویت در فرآیند سیاست سازی
است. همه گروهها ( سیاستگذاران و ارزیابی کنندگان ) باید برای تعیین راهبرد اولیه
ارزیابی در فرآیند شکل گیری سیاست با
یکدیگر همکاری نمایند. به منظور رسیدن به موفقیت کامل، ارزیابی را باید به صورت یک
قاعده نظام مند معرفی نمود که در این صورت مستمر و دائمی خواهد بود حتی اگر دولتها
تغییر کنند. برای مثال شخص میتواند از یک چارچوب مشترک نظیر آنچه در این مقاله
توصیف شده استفاده کند. این چارچوب باید با شرایط جدید تطابق پذیر باشد و ارزیابی
کنندگان را قادر سازد که سیاستها را با یکدیگر مقایسه نمایند. این ممکن است در عمل
امکان پذیر نباشد، اما این عقیده وجود دارد که ساخت یک ارزیابی به عنوان بخشی از
مراحل طراحی و اجرای سیاست قبل از هر اقدام دیگری ترجیح داده شود.
(iii) کاربرد مطالعات ارزیابی افزایش
مییابد هنگامی که نتایج آنها در ساخت سیاستها استفاده شود. این بحث وجود دارد که بعضی مواقع ارزیابیهای بلند مدت ممکن است قبل
از تکمیل، تاریخ مصرفشان منقضی شود ( در نتیجه بیفایده باشند ). اگر چه
سیاستمداران عموماً به اطّلاعات سریع در خصوص موفقیت یک برنامه نیاز دارند، یک
ارزیابی بلند مدت در سیاستهای آتی بسیار سودمندتر است، حتی اگر این سیاستهای جدید و
متفاوت به اجرا درآید. این عمل ایدهای در مورد چگونگی پاسخ کارگزاران متفاوت
بازار کار به جوانب خاص سیاستها، ارائه می دهد. علاوه براین مادامی که نگرش گروه
هدف وجود دارد، ارزیابی به شکل گیری سیاستهای جدید کمک میکند و به سادگی اطّلاعات
مورد نیاز برای بهبود برنامههای قبلی را فراهم میکند. به صورت کلی در تحقیقات
علوم اجتماعی استفاده از نتایج ارزیابی در شکل گیری سیاستها ممکن است دارای اشکال
متفاوتی باشد. این موضوع فراتر از حد این مقاله است.
(vi) کنترل میتواند به سرعت
شاخصهایی در خصوص موفقیت یک برنامه از طریق مقایسه عملکرد دستگاههای اجرایی ارائه
دهد. در این میان اطّلاعات و دادههای ارزشمندی نیز جمع آوری میشود که به عنوان
یک کنترل کارآمد در ارزیابیها مورد استفاده قرار میگیرد.
(v) " شفافیت
" برای اینکه بتوان سیاستهای جدید را به مالیات دهندگان ارائه نمود لازم و
ضروری است. نتایج ارزیابی نیازمند اعتماد عموم مردم است. ارزیابیهای داخلی و خارجی
میتوانند توانایی مردم و محققین خارجی را در کنترل و به چالش کشیدن مسائل، ارتقاء
دهد.
(iv) ارزیابی نباید فقط تاثیرات برنامه را در نظر
بگیرد. بلکه باید شامل مراحل اجرا و شکل گیری نیز باشد. به نظر میآید عوامل
اقتصادی که تعیین کنندههای نهایی شکست و یا موفقیت یک سیاست هستند، فراموش شدهاند.
اگر بنگاهها این عوامل را نشناسند، ممکن است که نتوانند از آنها استفاده کنند.
افراد بیکار ممکن است از ضعفهای برنامههای خاصی سوء استفاده نمایند و دیگران ممکن
است به سادگی وقت خود را با برنامههای اجباری هدر دهند. مجریان محلی ممکن است بیکفایت
باشند و یا کارگزاران محلی صلاحیت کافی برای اجرای برنامه نداشته باشند. بطور کلی
مجریان و کاربران یک منبع معتبر اطّلاعات برای توضیح موفقیت یک برنامه هستند.
(iiv) تاثیرات بسیاری ممکن است که نیاز به ارزیابی
داشته باشند. اثرات اشتغال و درآمدها یک دیدگاه بخشی در مورد تاثیر سیاستها بر
بازار کار و کارگزاران آن میدهد. سایر دیدگاهها، بویژه دیدگاههای اجتماعی و
دیدگاههای ویژه در مورد سیاستهای بازار کار، مربوط به حوزه رفاه اجتماعی میباشند.
علاوه براین برای اینکه بتوان نتایجی اصولی از ارزیابیها بدست آورد، ارزیابی
کنندگان نیاز به یک دوره زمانی طولانیتری دارند تا بتوانند اثرات بلند مدت یاد
شده را بررسی نمایند.
(iiiv) ترکیبی از روشهای مختلف
ارزیابی را باید مورد استفاده قرار داد. نشان داده شده است که هیچ روشی به تنهایی نمیتواند
ابزاری برای انجام یک ارزیابی کامل فراهم
کند و فقط ترکیبی از روشهای مختلف است که مثمرثمر خواهد بود. میتوان
مشاهده نمود حتی در کشورهایی که ارزیابی وجود ندارد، یک نوع کنترل بر روی آنچه که
رخ میدهد، وجود دارد و بعضی از این کشورها به نتایج ناخالص این کنترلها اعتماد میکنند.
بنابراین این احساس بوجود میآید که برای داشتن یک ارزیابی بهتر باید هزینه بیشتری
صرف کرد یا با استفاده از یک گروه کنترل یا یک تجزیه و تحلیل کیفی تعیین نماییم که در غیر این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد.
(xi) به منظور بهبود کیفیت نتایج، میتوان
دادههایی از منابع گوناگون مورد استفاده قرار داد.
در مورد دادههای اقتصاد کلان این
بحث وجود دارد که استفاده از منابع گوناگون برای تولید یک سری از دادهها، نتایج
دقیقتری را فراهم میآورد. در سطح اقتصاد خرد انواع مختلف دادهها باید جمع آوری
گردد، بویژه دادههای کیفی باید به گونهای جمع آوری شوند که مکمل مناسبی برای
دادهها کمی باشند.
سرانجام گرچه این مقاله برروی
تجربیات ارزیابیهایی که در کشورهای اروپا و ایالات متحده انجام گرفته، تمرکز کرده
است، درسهایی که این کشورها آموختهاند
برای سایر کشورهای در حال توسعه یا در حال گذار، که با مشکلات اقتصادی مشابهی
مواجهاند، میتواند سودمند باشد. علی رغم تمام محدودیتهایی که در درون نهادها (
دولت و نهادهای مالی و غیره ) وجود دارد، چارچوب و عقاید کلی جهت توسعه ارزیابی
سیاستها را میتوان در این کشورها نیز بکار برد.
ضمیمه: الگوی Layard - Nickell
این الگوی ساده ( نمودار 1 ) شامل
برنامه تنظیم دستمزد و برنامه تنظیم قیمت ( یا اشتغال ) است و نشان دهنده یک
ارتباط مثبت بین دستمزدهای واقعی و اشتغال
میباشد، بدین معنی که تراکم بیشتر اشتغال
باعث فشار بر روی مزدهای واقعی میشود. برنامه
اشتغال یک رابطه منفی بین مزدهای واقعی و اشتغال را نشان میدهد: تعداد کارکنان بنگاه را که در هر سطحی از مزد
واقعی استخدام میشوند، معرفی میکند. نیروی کار به همان اندازه که ارائه میشود،
جذب میگردد. نقطه تعادل اشتغال و مزد واقعی در نقطه تقاطع دو منحنی (A) است. تفاوت بین نیروی کار و سطح اشتغال
توسط تلاقی اشتغال و برنامه تنظیم مزد تعیین میگردد که نشان دهنده بیکاری است.
این مدل میتواند به منظور تجزیه و تحلیل اثرات ALMPs
که در ابتدای این مقاله مرور گردیده، ( مراجعه کنید به Calmfors|1994
)، تصحیح گردد ( برای مثال بوسیله معرفی منحنی Beveridge
که رابطه بین بیکاری و فرصتهای شغلی را نشان میدهد).
درنمودار 2 یک برنامه تنظیم مزد
بخصوص نشان داده شده است که در وضعیت
بیکاری افقی و در حالت اشتغال کامل عمودی است. بخشهای با بهرهوری پایین و بهرهوری
بالا به ترتیب بوسیله برنامههای اشتغال AوB نمایش داده شده است. انتقال
نیروی کار از بخشهای با بهرهوری پایین به بخشهای دارای بهرهوری بالا ( برای مثال از طریق آموزش) بوسیله تغییراتی
در برنامههای آموزشی نشان داده شده است: در بخشهای با بهرهوری پایین متناسب با
نیروی کار، تقاضا برای کار افزایش مییابد، در حالی که در بخش دیگر کاهش مییابد.
میتوان مشاهده نمود بعد از تخصیص مجدد منابع، نرخ اشتغال در بخش با بهرهوری
پایین افزایش مییابد در حالی که در بخشهای با بهرهوری بالا تغییری دیده نمیشود.
سهم بزرگتری از نیروی کار در بخشهایی که نرخ اشتغال بالاتری دارند، وجود دارند و
در هر حال نرخ اشتغال افزایش یافته است.
Bibliography
Auer P. (1997)|
“Activation of Labour Market Policy in the European Union - Comparative
Summary”|
Employment Observatory|
SYSDEM| Trends No. 28| European Commission.
Auer P. and Kruppe T.
(1996)| “Monitoring of Labour Market Policy in the EU Member States”|
Wissenschaftszentrum Berlin für Sozialforschung| Discussion Paper FS I
96-202.
Bellman L. and Jackman
R. (1996a)| “Aggregate Impact Analysis”| chapter 5 in Schmid G.| O’Reilly J.
and
Sch?mann K. (eds)| International
Handbook of Labour Market Policy and Evaluation| Edward Elgar.
Bellman L. and Jackman
R. (1996b)| “The Impact of Labour Market Policy on Wages| Employment and
Labour Market
Mismatch”| chapter 24 in Schmid G.| O’Reilly J. and Sch?mann K. (eds)|
International Handbook
of Labour Market Policy and Evaluation| Edward Elgar.
Bj?rklund A. and Regnér
H. (1996)| “Experimental Evaluation of European Labour Market Policy”| chapter3
in Schmid G.| O’Reilly J. and Sch?mann K. (eds)| International Handbook of
Labour
Market Policy and
Evaluation| Edward
Elgar.
Bonar Blalock A. ed.
(1990)| Evaluating Social Programs at the State and Local Level. The JTPA
Evaluation Design Project| W. E. Upjohn Institute for Employment Research|
Kalamazoo| Michigan.
Bonnal L.| Fougère D.
and Sérandon A. (1997)| “Evaluating the Impact of French Employment Policies on
Individual Labour
Market Histories”| Review of Economic Studies| 64 (4)| pp. 683-713.
Calmfors L. (1994)|
“Active Labour Market Policy and Unemployment - A Framework for the Analysis of
Crucial Design
Features”| OECD Economic Studies No. 22| Paris.
Calmfors L. and Lang H.
(1993)| “Macroeconomic effects of active labour market programmes - the basic
theory”| Seminar paper
No. 541| Institute for International Economic Studies| Stockholm University.
Calmfors L. and Nymoen
R. (1990)| “Real wage adjustment and employment policies in the Nordic
countries”| Economic Policy| No. 11.
Cette G.| Cuneo P.|
Eyssartier D. and Gautié J. (1996)| “Coût du travail et emploi des jeunes”| in
Revue de
l’OFCE| Observations
et diagnostics économiques| janvier| OFCE| Paris.
DARES (1996)| 40 ans
de politique de l’emploi| La Documentation Française| Paris.
DARES (1997)| La
Politique de l’Emploi| Repères| La Découverte| Paris.
Deakin B. (1996)| The
Youth Labour Market in Britain. The role of intervention| Cambridge
University Press.
Delander L. and
Niklasson H. (1996)| “Cost-benefit Analysis”| chapter 6 in Schmid G.| O’Reilly
J. and
Sch?mann K. (eds)| International
Handbook of Labour Market Policy and Evaluation| Edward Elgar.
Fay R. (1996)| “Labour
market and Social Policy”| Occasional Papers No. 18| OECD| Paris.
Freeman| R (1998)| “War
of the Models: Which Labour Market Institutions for the 21st Century?”| Labour
Economics| 5| pp. 1-24.
Friedlander D.|
Greenberg D. and Robins P. (1997)| “Evaluating Government Training Programs for
the
Economically
Disadvantaged”| Journal of Economic Literature| 35| pp. 1809-1855.
Gautié J.| Gazier B.| Silvera R. et al. (1994)| Les Subventions à l’Emploi. Analyses
et expériences
européennes| Document Travail et
Emploi| La Documentation Française| Paris.
Gregg P. and Wadsworth
J. (1996) “It Takes Two: Employment Polarisation in the OECD”| CEP Discussion
Paper No. 304| London.
Heckman J.| Ichimura H.
and Todd P. (1998)| “Matching As An Econometric Evaluation Estimator”| Review
of Economic Studies| 65| pp. 261-294.
Heckman J. and Smith J.
(1996)| “Experimental and Nonexperimental Evaluation”| chapter 2 in Schmid G.|
O’Reilly J. and
Sch?mann K. (eds)| International Handbook of Labour Market Policy and
Evaluation|
Edward Elgar.
Heckman J. and Smith J.
(1997)| “The Sensitivity Analysis of Experimental Impact Estimates: Evidence
from the National JTPA Study”| National Bureau of Economic Research| Working
Paper No. 6105.
Kraft K. (1998)| “An
Evaluation of Active and Passive Labour Market Policy”| Applied Economics|
vol. 30| no. 6| pp.783-793.
Layard R. and Nickell
S. (1986)| “Unemployment in Britain”| Economica| pp. S121-S169.
Layard R.| Jackman R.
and Nickell S. (1991)| Unemployment | Oxford University Press.
Long D.| Mallar C. and
Thornton C. (1981)| “Evaluating the benefits and costs of the Job Corps”| Journal
of Policy Analysis and Management| 1 (1)| pp. 55-76.
Meager N. and Evans C.
(1998)| “The evaluation of active labour market measures for the long-term
unemployed”| Employment
and Training Papers No.16| ILO| Geneva.
Mouriaux M-F. (1995)|
“Croyance| expérience| évaluation: l’évolution de l’aide aux chômeurs créateurs
d’entreprise”| in Les
politiques publiques d’emploi et leurs acteurs| Cahiers du Centre d’Etudes
de
l’Emploi 34| Presses
universitaires de France| Paris.
Nas T. (1996)| Cost-benefit
Analysis. Theory and Application| SAGE| London.
O’Higgins N. (1994)|
“YTS| employment| and sample selection bias”| Oxford Economic Papers|
46| pp. 605-628.
O’Higgins N. (1997)|
“The challenge of youth unemployment”| Employment and Training Papers No.7|
ILO| Geneva.
Orr L.| Bloom H.| Bell
S.| Doolittle F.| Lin W. and Cave G. (1995)| Does Training for the
Disadvantaged
Work? Evidence from the
National JTPA Study| The Urban Institute Press| Washington| D.C.
Payne J.| Lissenburg
S.| White M. and Payne C. (1996)| “Employment Training and Employment Action.
An evaluation by the matched comparison method”| Department for Education and
Employment| Research
Series No. 74| London.
Rix A.| Parkinson R.
and Gaunt R. (1994)| “Investors in People. A qualitative study of employers”|
Employment Department|
Research Series No. 21| London
Rossi P. and Freeman H.
(1989)| Evaluation: A systematic Approach| Fourth Edition| Sage
Publications|
London.
Ryan P. and Grubb W.
(1998)| “Plain talk on the field of dreams: the roles of evaluation for
vocational
education and
training”| ILO| Geneva.
Sachs J. (1987)| “High
unemployment in Europe: diagnosis and policy implications”| in Siven C-H.
(ed.)|
Unemployment in Europe| Timbro| Stockholm.
Scarpetta S. (1996)|
“Assessing the Role of Labour Market Policies and Institutitonal Settings on
Unemployment: A
Cross-country Study”| OECD Economic Studies No. 26| pp. 43-98.
Schmid G. (1996)|
“Process Evaluation: Policy Formation and Implementation”| chapter 7 in Schmid
G.|
O’Reilly J. and
Sch?mann K. (eds)| International Handbook of Labour Market Policy and
Evaluation| Edward Elgar.
Schmid G.| O’Reilly J.
and Sch?mann K. (1996)| “Theory and Methodology of Labour Market Policy and
Evaluation: An
Introduction”| chapter 1 in Schmid G.| O’Reilly J. and Sch?mann K. (eds)|
International Handbook
of Labour Market Policy and Evaluation| Edward Elgar.
Schmid G. and Reissert
B. (1988)| “Do Institutions Make a Difference? Financing Systems of Labour
Market Policy”| Journal of Public Economics| vol. 8| no. 2| pp. 125-149.
Schmid G. and Reissert
B. (1991)| “On the Institutional Conditions of Effective Labour Market
Policies”| in Beyond Keynesianism. The Socio-economics of Production and
Full Employment| Matzner E. and
Streeck W. eds.| Edward
Elgar.
Sch?man K. (1996)|
“Longitudinal Designs in Evaluation Studies”| chapter 4 in Schmid G.| O’Reilly
J. and
Sch?mann K. (eds)| International
Handbook of Labour Market Policy and Evaluation| Edward Elgar.
Shapiro C. and Stiglitz
J. (1984)| “Equilibrium unemployment as a worker discipline device”| American
Economic Review| Vol. 74.
Snower D. and de la
Dehesa G. (1996)| Unemployment Policy. Government Options for the Labour
Market|
Cambridge University
Press.
Sugden R. and Williams
A. (1978)| The principles of practical cost-benefit analysis| Oxford
University Press.
Warburton W. (1996)|
“What Went Wrong in the CETA Evaluations?”| Canadian Journal of economics|
29| pp. S105-108.
Weiss C. (1979)| “The
many meanings of research utilization”| Public Administration Review| 39
(5)| pp. 426-431.
Active Labour Market Policies
– برخی از نویسندگان
( sachs | 1987 ) عقیده دارند که بخشی
از افزایش بیکاری در طول دو دهه اخیر بدلیل عدم افزایش بهرهوری متناسب با افزایش
دستمزدها است که باعث میگردد شرکتها با هزینه نیروی کار بیشتری مواجه شوند.
–
شامل
هنجارها، عادات، سنتها وشریعت، سازمانها، روشها و قوانین تامین بودجه، توزیع مسئولیتها
و امورقضایی است.
– متغیرهای قابل
مشاهده برخلاف متغیرهای غیرقابل مشاهده توسط ارزیابی کننده قابل رویت و اندازهگیری
نیست.
– برنامه مورد ارزیابی ارائه آموزشهای حرفهای
بود. اختلاف در نتایج بررسیهای متفاوت از آنجا ناشی بود که محققان از دادههای
درآمد سالیانه استفاده میکردند و بیمه بیکاری و آسایش خاطر وابسته به آن را درنظر
نمیگرفتند.
سیستم انبارداری آنلاین
سامانه انبارداری
سیستم انبارداری
سامانه انبارداری آنلاین
سیستم انبار
سامانه انبار
سیستم انبار آنلاین
سامانه انبار
نرم افزار انبارداری آنلاین
نرم افزار انبارداری
انبارداری تحت وب
سیستم انبار تحت وب
سیستم مدیریت چند انبار
کاردکس کالا
کاردکس کالا در انبار
طبقه بندی انبار
مدیریت درخواست های PM
کدینگ کالا
مدیریت درخواست های
کاردکس مالی کالا در انبار
کاردکس مالی
رسید انبار
رسید ورود کالا به انبار
حواله انبار
حواله خروج کالا از انبار
درخواست کالا از انبار
ثبت درخواست از انبار
درخواست خرید کالا
ثبت درخواست خرید کالا
درخواست بازگشت کالا
بازگشت کالا به انبار
انتقالی بین انبارها
جابجائی کالا بین انبارها
رسید انبار مستقیم
ثبت کالا در انبار مستقیم
موجودی کالا در انبار
بروزرسانی خودکار موجودی کالا
نقطه سفارش کالا
نقطه سفارش
نقطه سفارش کالا در انبار
سیستم چند انباره
مدیریت چند انبار
سیستم تحت وب انبار
انبار وب بیس
حسابداری انبار
جانمائی کالا در انبار
افتتاح انبار